یادداشت مریم منصوری، نویسنده و کارگردان نمایش «تور عروسی مامان»
... و ماه را خاموش کرده است
نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری، نمایشی مستند درباره وقایع ۲۸ ژانویه۲۰۱۱ در میدان تحریر قاهره در کشور مصر و اعتراضات مردمی به وضعیت حقوق اجتماعی و بخصوص آزادی زنان است که از زبان دو خواهر روایت میشود.
نویسنده و کارگردان نمایش «تور عروسی مامان» در پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر، به بهانه اجرای این اثر نمایشی یادداشتی را منتشر کرد.
به گزارش روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر، در یادداشت مریم منصوری آمده است:
(ما میمیریم/ تا شاعران بیمار شعر بگویند/ «ما میمیریم» بازی قشنگیست/ وقتی مادر پوتین افسر جوان را لیس میزند/ و روزنامهها هی عکس پدر را مینویسند/ کنار آدمهای مهم/ هر شب هزار بار عروس میشود/ و خواهرم هزار بار جیغ میزند/ هزار بار بازی قشنگی است/«کارگران ساعت یازده احساساتی میشوند»/ فردا همه به خیابانها / می/ ریز/ ریز میکنند/ پارچههای رنگی را/ آواز میخوانند/ میرقصند/ و البته شعار میدهند/ ما میمیریم/ تا عکاس «تایمز» جایزه بگیرد/ الیاس علوی/ جوزا 83).
مساله از همینجا شروع شد. خبر آزار خیابانی یک خبرنگار زن غربی که برای تهیه گزارش از تجمع مردم مصر در میدان تحریر قاهره به آنجا رفته بود اما خبرنگار غربی به شیوه زنهای خاورمیانه سکوت نکرد. او پس از ماجرا، مقابل دوربین پرمخاطبترین رسانههای جهان رفت و پرده از این راز مگو گشود و خبر، آوازهی جهانی به خود گرفت؛ حالا جهان غرب، به زن خاورمیانه و مصائبش نگاه میکرد. مساله آزار خیابانی زنهایی که در یک اعتراض اجتماعی شرکت کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفت و گاهی در گزارشها به آماری نزدیک به شصت درصد اشاره شد اما نکته مهم اینست؛ این راز را یک خبرنگار زن غربی افشا کرد و نه جامعهی مصر.
مصر که یکی از کهنترین سرزمینهاست و نام او به مدد داستان یوسف و داستانهای دیگر، بارها در تورات آمده است، و نیل که از قدیمیترین رودهای جهان است، آیا توان شستن این همه سیاهی را دارد؟ یا به اندازه تاریخ قدیمی مصر، بار سنتها هم بر این سرزمین سنگین و سنگینتر میشود. آنقدر که این سنگینی گاه حرفزدن از آسیبها و فشارها را سخت میکند؛ آن هم برای زنان جامعه که همیشه حامل سنتها و قیدهای جامعه هستند و شاید در این تاریکی ظلمهایی هم بر آنها میرود که توان گفتن آن را ندارند اما در همین جامعه، زنانی هستند که به ادامه تحصیل میپردازند، شاغل هستند، دانشجو هستند، میدانند و میخواهند که بدانند و حقوق خود را میشناسند؛ پس به خیابان میآیند اما فارغ از آسیبهای بیرون، در درون خانهها، پشت دیوارها چه میگذرد؟!
خواهرانشان، مادران آنها چگونهاند؟! در میان جماعت زنان، خودشان چگونه یکدیگر را قضاوت میکنند و چقدر به هم حق میدهند؟ آیا در این سطوح متفاوت از تجربه زیسته که اینها ایستادهاند، دیالوگی هم شکل میگیرد؟!
این پرسشها و پرسشهایی نظیر این با نگاه به زندگی زنان در جوامع کهن و سنتی خاورمیانه، نقطهی شروع نگارش نمایشنامه «تور عروسی مامان» بود و شاید به خاطر شناخت فضای زنانه و بیرحمی آنها در قضاوت یکدیگر بود که این نمایشنامه بر اسلوب مونولوگ پیش رفت و فقط در نقطه عطف کار، اطهر، خواهر بزرگتر،که ارتباطات کمتری دارد به اتاق خواهر کوچکتر پناه میبرد تا مالیخولیا و نیاز خود را با او بیازماید.
اما در تاکید بر ویژگیهای زنانه کار در اجرا نیز ما بیشتر از هر چیزی به حسآمیزی تاکید داشتیم و به قولی شاید این کار دردکشیدنیست که برای زنها ملموستر است اما این نکته را هم ناگفته نگذارم که مقصود من از زن، زن خاورمیانه است؛ زن بیروت، عراق، ایران، مصر، لبنان و ... شاید اطهر یا راحیل، همان «بلقیس» نزار قبانی ـ شاعر عرب ـ باشند که او هم قربانی انتقامهای جامعهی سنتی شد؛ و «نزار قبانی» که برایش سرود: (بلقیس!/ اندوه از پایم میاندازد/ و بیروت/ که تو را کشته است/ عمق جنایت را نمیداند/ بیروت / که دلباختهی تو بود/ نمیداند که دلبر خویش را/ با دست خود کشته است/ و ماه را / خاموش کرده است).
در این نمایش،که تا تاریخ 21 مهرماه هر روز ساعت18 در مجموعه تئاترشهر، سالن پلاتو اجرا روی صحنه میرود، دیبا دبیری و مینا شجاعیان ایفای نقش میکنند.