در حال بارگذاری ...
نویسنده و کارگردان نمایش نذار این خواب تعبیر بشه

زن ها با حضورشان در جبهه زندگی را به آنجا می آورند

جنگ و آدم هایی که درگیر آن هستند همیشه بستر مناسب و موثری برای خلق داستان ، نمایش و ساخت فیلم است .

مهدی نصیری در نمایش نذار این خواب تعبیر بشه با نگاهی واقع گرایانه و دوری از شعارها و کلیشه های رایج در این ژانر به صورت غیر خطی به واکاوی روابط بین سه مرد که سرباز وظیفه هستند و زن هایشان می پردازد و با استفاده از لهجه های مختلفی مثل مشهدی و گیلیکی ضمن رنگ آمیزی شخصیتهایش، موقعیت بروز جنگ را که همه ملت ایران با آن درگیر بودند را به شیوه درستی روایت می کند

مهدی نصیری نویسنده ، کارگردان و منتقد تئاتر سالها است که در حوزه های مختلفی نمایشی فعالیت می کند .کارهابی مهم نصیری در حوره ساخت فیلم کوتاه ، نمایش نامه نویسی ، کارگردانی و کتاب عبارتند از : یک داستان آبرومندانه؛ 1382 ،اسفار کاتبان؛ 1385 ،هیچکس انتظار تو را نمی‌کشد؛1386 ،گانتلت انتشارات شاهد؛ 1387 ، نذار این خواب تعبیر شه؛ 1387 ، برهوت ساعت چهار و ده دقیقه؛1387 ،شله پزون انتشارات نمایش؛ 1388 ،داستان خرس شکنجه شده؛ 1388 ،نشان های افتخار؛ 1388 ،انتقام بلونا ؛1389 ،صبر کن کسی در می‌زند انگار:؛1389 ،پرسه‌های زن راوی از رود تا رونیز انتشارات نمایش؛1389 ،مرثیه باد ؛ انتشارات نمایش؛1390 ،برج سفید 1391 ،دور تا دور جنازه مادر مجموعه داستان کوتاه، انتشارات شروع؛1381 ،یک قمقمه از کوثر انتشارات نمایش؛1388 ،هزاران سرو ایستاده ،پژوهش پیرامون آسیب‌شناسی تئاتر مقاومت انتشارات نمایش؛1389 ،پرسه‌های زن راوی از رود تا رونیز نمایشنامه، انتشارات نمایش؛1389 ،ناگه طلوع ستاره انتشارات شاهد؛1390  ،گردآوری مجموعه مقالات ایرانی هویت در تئاتر انتشارات نمایش؛ 1391 ،گردآوری مجموعه مقالات خارجی آفرینش در تئاتر انتشارت نمایش؛ 1390 ،اگر مرد کوچولویی پیدا می‌شد که می‌خندید تهران، تئاتر شهر؛1387 ،زندانی آرام،ارمنستان،تالار خانه هنرمندان(دراسانی دون)؛2012 ،جایی دیگر؛ 1379 ،سیاه سرد؛ 1379 ،کسی که هیچ تعریفی از عشق نداشت؛ 1380 ،فرصتی دوباره؛ 1380 ، هشدار؛ 1381 ،کسانی که سیاه می‌پوشند؛ 1382 . مهدی نصیری در دوران فعالیت کاریش جوایزی زیادی به دست آورده است. دریافت جایزه دوم کارگردانی جایی دیگر نخستین جشنواره فیلم کوتاه بوشهر؛ 1381 ، دریافت جایزه بهترین منتقد از اردیبهشت تئاتر ایران؛ 1388 از جمله این جوایز هستند . نمایش نذار این خواب تعبیر بشه به تهیه‌کنندگی گروه هنرهای نمایشی روایت فتح و با نگاهی متفاوت وقایع جنگ تحمیلی و تاثیرات اجتماعی آن را بر سه زوج جوان است. درکلیت این نمایش داستان سه زن با سه داستان مختلف را روایت می کند که تمام تلاششان را می‌کنند تا همسرانشان که عازم رفتن به سومار هستند را به خانه بازگردانند.عوامل این نمایش عبارتند از مشاور تولید: سید جواد روشن، طراح موسیقی: عنایت خادم بشیری، طراح گریم: ماریا حاجی‌ها، مجریان گریم: بهمن صنیعی، بهاره اسدی، طراح پوستر و بروشور: فرشاد آل‌خمیس، طراح لباس و صحنه: مهدی نصیری، دستیار کارگردان: سعید محبی، منشی صحنه و هماهنگی: مصطفی مباشر امینی، عکاسان: فهیمه حکمت اندیش و نیک زاد تولایی، طراح نور: بابک شاه علیزادگان، مجری نور: کیوان ضیاء پور، صدابردار: امیر خوارزمی، طراح گریم: بهمن صنیعی، مشاور رسانه‌ای: مرجان سمندری، تبلیغات رسانه ای: عارفه مسافر آستانه، ساخت دکور: علی طاهر قهرمانی و سعید سلامی .نذار این خواب تعبیر بشه هر شب با بازی بهرام تشکر، ترانه کوهستانی، فریبا امینیان، رضا جوشنی و بهروز پناهنده رأس ساعت 18 تا 19 آبان در تالار سایه تئاتر شهر روی صحنه می رود .با مهدی نصیری در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

با توجه به نام تهیه کننده نمایش ( موسسه روایت فتح) این پیش زمینه برای مخاطب به وجود می آید که با نمایشی روبه رو خواهد شد   که نگاه کلیشه ای و یک سویه ای به آدم های جنگ  در آن وجود دارد . اما نگاه شما نگاهی مبتنی بر واقع گرایی و ساختاری رئالیستی است. متن نمایش بر اساس چه ویژگی هایی نوشتید؟

به نظرم مخاطب باید با یک اثر نمایشی ارتباط برقرار کند و باید تلاش کنیم نحو ارتباطمان با تماشاگر مبنتی بر تجربه های او در این حوزه باشد و این دو رویه باهم به اشتراک در بیایند و بعد از طی شدن این پروسه تماشاگر با اثر ارتباط برقرار می کند . اگر دنیای نمایش با تجربه تماشاگر فاصله داشته باشد . به طور حتم ارتباطی هم شکل نمی گیرد و تماشاگر فضای نمایش را باور نمی کند . من در ساختار اثرم به ساختار رئالیستی توجه داشتم . دنیای واقعی آدم هایی که در تقابل با مسئله جنگ قرار گرفته اند . جنگی که به ما تحمیل شد . بنابراین از یک سو نگاه واقع گرایانه به دور از اغراق در نمایش دارم و از سوی دیگر مسائل واقعی را وصلش کرده ام به مسائل ارزشی ، البته در این بحث باندازه عمل کردیم و ارزش ها را زیاد برجسته نکردیم که از فضای نمایش بیرون بزند.من این متن را هفت سال پیش نوشتم و آن زمان ساختاری ساده و روایتی خطی داشت به گونه‌ای که این سه زوج در قالب سه اپیزود جداگانه، تلاش می‌کردند هر کدام با یک داستان همسرانشان را از رفتن به جنگ منصرف کنند. در اجرای فعلی هر کدام از این سه اپیزود به سه قسمت تقسیم شده است و شاهد شکست زمان هستیم.

 

همین  رعایت تعادل در بحث استفاده از مسائل ارزشی و اعتقادی در ساختار یک نمایش کار دشواری است و خیلی ها از این ور بام سقوط می کنندو کار تبدیل به یک بیانه و اثر تبلیغاتی صرف می شود؟

استاد مطهری در جایی عنوان کرده بودند ."اگر بد و ناپخته ارزش ها را به نمایش در بیاوریم . به طور حتم تبدیل به ضد ارزش می شود." زمانی طرح ارزشها ارزشمند و موثر هستند که در قالبی رئالیستی و ملموس ارائه شوند و قابل ادراک باشند . نوع مواجه ما با دنیای نمایش رئالیستی بوده است و تجربه اجتماعی و خانوادگی سه مردی که به خاطر تجاوز دشمن به کشورشان درگیر جنگ شده اند را مورد استفاده قرار دادم. همه آدمها جنگ را به خاطرذات بد و ویرانگرش دوست ندارند . ملت ما هیچگاه نخواست بجنگد و به جایی تجاوز کند . مسئله ما دفاع از آب و خاک بود . سه مرد نمایش ما هم رویکردشان به این  نحو است .  سرباز مشهدی مردی است که خانه و زندگیشان را دوست دارد و جایی در نمایش به زنش که می گوید پدرش از او خواسته که خانه او را ترک کند و به خانه پدریش بیاید و در خواست طلاق کند . با قاطعیت ابراز می کند که در باره خانه اش با هیچ کسی شوخی ندارد و فرقی هم ندارد پدر تو باشد . بنابراین این مرد نه از خانه اش می گذرد و نه تجاوز دشمن را به خاک کشورش تحمل می کند و هیچ وقت فریاد نمی زند که من آمده ام فلان کار را در جبهه انجام بدهم و در جنگ هم زندگی ادامه دارد .

 

آیا سرباز تهرانی به این دلیل به جبهه آمده که از گذشته اش فرار کند و طلاق زنش را فراموش کند؟

در نمایش ما به تغییر این آدم بعد از حضور در جبهه می پردازیم . آدمی که قبل ازآنکه وارد فضای جنگ بشود اهل فرار از مشکلاتش بوده است و برای حفظ زن و زندگیش مبارزه نکرده و راحت تسلیم شده است و زنش هم در جواب او که می گوید جبهه آمده و تغییری نداشته، پاسخ می دهد "همینکه اینجایی نشان می دهد عوض شده ای."

 

این مرد با حضور در جبهه می خواهد ثابت کند که می تواند کارهایی هم در زندگیش انجام بدهد و آدم منفعلی نباشد ؟

بله، او می ایستد و معتقد است همیشه در زندگیش در برابر مسائل فرار کرده ، اما حالا می خواهد بماند و ایستادگی کند و به همین دلیل است که خواهش زن سابقش را مبنی بر رفتن از جبهه قبول نمی کند .

 

 

نکته قابل اهمیت دیگر نمایش ترسیم درست روابط زن و شوهری بین سه زوج نمایش است که خیلی درست و قابل باور است؟

در نمایش شاهد ملاقات سه زوج هستیم که مردانشان در جبهه هستند و زن ها برای دیدنشان به آن مکان آمده اند و دیالوگهای ردو بدل شده بینشان واقعی و در یک بستر صمیمی رخ می دهد . در این بخش هم به حفظ فضای واقع گرایانه نمایش اعتقاد داشتم و ارائه اش کردم . یکی از این سه سرباز به همره زنش منتظر به دنیا آمدن فرزندش است و یک تولد داریم. در باره قضیه زن و شوهر تهرانی یک وصل شدن مجدد داریم و زن از طلاقش پشیمان و برای ازدواج مجدد با همسرش به آنجا آمده است و زن در پس زمینه ویرانی و درگیری جنگ می خواهد زندگیش را دوباره برپا کند . در باره زوج سوم هم شاهد یک رابطه عاشقانه و مرورش هستیم. زنها با آمدن به خط مقدم در حقیقت زندگی را به ارمغان می آورند و زندگی در پس جنگ ادامه دارد و جاری است .

 

در بحث روایت داستان نمایش به شیوه های متفاوتی می پردازید و به طور مثال در باره زندگی زوج تهرانی زندگیشان از حال به گذشته روایت می شود؟

در مدت زمان بیست دقیقه سه زن می آیند و با شوهر هایشان ملاقات می کنند و در نهایت خداحافظی می کنند و می روند و تایمینگ زمانی هر سه بخش هفت دقیقه است و چون این اتفاق رخ داده دیگر روایتمان خطی نیست و اطلاعات و ساختار شکل دیگری دارد و ما در نمایش میانه داستان زوج تهرانی را در آخرین بخش نمایش می بینیم و پلان نتیجه گیری در این بخش وجود دارد و روایت زمانی شکسته شده ، اما اطلاعات به نحوی ارائه می شود که اگر بخش آخر زندگی زوج گیلانی را می بینیم که پایان بندی با ورود زن به منطقه و سلامش به شوهرش است و از آخر به اول می رسیم.

 

 




نظرات کاربران