در حال بارگذاری ...
کارگردان نمایش «نوبت یعنی بعدی»

چهره متفاوتی از مادران شهدا را در نمایشم نشان داده‌ام

نمایش نوبت بعدی به موضوعات ارزشمندی در باره مادران چشم انتظار سال های دفاع مقدس که فرزندانشان را روانه جبهه ها کرده اند می پردازد . نمایشی که وجوهات اجتماعی پر رنگی را به مخاطبش عرصه می کند .مرتضی شاه کرم هنرمند خونگرم خرمشهری دوران پر کاری را تجربه می کند و چندی قبل هم نمایش سانتی متر او در دو نوبت اجرا در تالار استاد انتظامی و تماشاخانه ایران شهر روی صحنه رفت .

شاه‌کرم فعالیت‌های هنری خود را از سال 1373 با شرکت در دوره‌های آموزش بازیگری تئاتر در شهرستان خرمشهر آغاز نموده و سال 1375 در اولین تجربه‌ی حضورحرفه‌ای‌اش در تئاتر موفق به دریافت عنوان بهترین بازیگرمرد جشنواره‌ امور مساجد استان خوزستان گردید. سانتی متر ،نوبت یعنی بعدی و خنده گندم که رویای آرد از جمله کارهای مهم کارنامه کاری شاه کرم محسوب می شوند. گفتنی است نمایش نوبت یعنی بعدی برگزیده پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار است و در بخش مرور سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر فجر در تهران، یزد، مشهد و البرز به صحنه رفت.نمایش نوبت یعنی بعدی ۲ داستان موازی را روایت می‌کند. یک داستان مضمونی درباره دفاع مقدس و ایثارگری دارد و دیگری قصه‌ای اجتماعی را به نمایش گذاشته است.در این نمایش یکی از داستان‌ها روایت مادری است که به‌دنبال یافتن اهدا کننده عضو است تا پسرش بهبود پیدا کند و داستان دیگر اقتباس و یادی از لاله و لادن ۲ خواهر به هم چسبیده‌ است که در این قصه مشکلات اجتماعی و نگاه‌های نامناسب برخی افراد اجتماع به افرادی که دارای مشکلات جسمانی هستند، بیان می‌ شود .بازیگران نوبت یعنی بعدی به ترتیب حروف الفبا پروا آقاجانی، آناهیتا اقبال‌نژاد، غزاله جزایری، مسعود شامی‌خاتونی، علی غابشی، ترانه کوهستانی هستند.دیگر عوامل این نمایش عبارتند از مدیرتولید و برنامه‌ریز: مسعود شامی خاتونی، دستیار کارگردان: فرید کیامرثی، طراح صحنه: میلاد خرمن بیز، طراح لباس: آرزو ذوالفقاری، مدیر اجرایی: علیرضا طاهری، عکاس: پریسا خسروشاهین، مشاور رسانه: میترا رضائی، تبلیغات مجازی : نسترن بیک نژاد . نمایش نوبت یعنی بعدی در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر در حال اجرا است. با مرتضی شاه کرم در باره این اثر نمایشی گفت وگویی انجام داده ایم.

 

آیا نمایش نوبت یعنی بعدی را می توانیم در گروه آثار اجتماعی با رویکرد دفاع مقدسی ارزیابی کنیم ؟

در نمایش به هردوی این مسائل پرداخته ام. همیشه در آثارم رویکرد اجتماعی قابل مشاهده است و درکنارش دغدغه دفاع مقدس با من همراه است . در این اثر این دو جریان با هم تلفیق شده است .

 

ایده شکل گیری نوبت یعنی بعدی چگونه به وجود آمد؟

ایده اصلی شکل گیری چنین مسئله ای بر می گردد به قصه آقا و خانمی که زن برای پسرش دنبال عضو بدن است . در ادامه متوجه می شویم فرزندش نیازمند به قلب وسایر اعضا است. در انتهای قصه متوجه می شویم که این مادر، مادر شهیدی است که فقط دو تا از استخوان های فرزندش را در تفحص برایش آورده اند .

 

مادری که نتوانسته با حقیقت موجود کنار بیاید و رفته به سوی خیال و وهم ؟

تلاش کردم چهره متفاوت تری از مادران شهدا را در نمایشم نشان بدهم . مادری که روایت خاص خودش را دارد و از این جنس از مادران در خرمشهر زیاد دیده ام . مادرانی که نمی خواهند حقیقت را قبول کنند. مادرانی که ساعت‌ها سر مزار فرزندانشان می نشینند و حرف می زنند . این مادر پسرش را زنده می داند و با او دردل می کند و شرح زندگی روزانه اش را به او می دهد. شخصیت این مادر( خانم آقایی ) در نمایش برای من خیلی مهم است . بهر حال خوشحالم توانستم نمایشی را در باره این مادران اجرا کنم تا حق مطلب را درباره شان ادا کنم .

 

تلاشی که برای دوری از نگاه کلیشه ای و شعاری در باره شخصیت پردازی این مادر انجام دادید .نکته حائز اهمیتی محسوب می شود؟

بله، مادری ملموس و قابل باور که با تصویر مادران یک سویه و کلیشه آثار این نوعی تفاوت های زیادی دارد .

 

برای مخاطب امروز تئاتر دیگر شخصیت پردازی و نگاههای کلیشه ای و یک سویه به آدم های جنگ جواب نمی دهد؟

 همینطور است و البته من در نمایش قصه موازی دیگری هم نشان می دهم .

 

این قصه دوم خیلی معاصر و امروزی است؟

 بله و تلاش کردم این مسئله را نشان بدهم که برخی از مواقع نگاه بیهوده ما به زندگی دیگران چقدر می تواند اشتباه باشد و جنبه دخالت پیدا می کند. نگاهی که می تواند باعث متلاشی زندگی آن شخص بشود و پدر بر اساس این نگاه غلط می خواهد اندام به هم چسبیده دو دخترش را از هم جدا کند و باعث مرگشان می شود .

 

نگاه بد و اشتباه در جامعه باعث می شود که پدر نتواند تصمیم درستی در باره سرنوشت دخترانش بگیرد ؟

پدر درگیر و محصور این نگاه می شود و از نگاه دیگر رفتار جامعه با معلولین، اقشار خاص و مبتلایان به بیماری های خاص چندان درست و صحیح نیست و به جای اینکه سرشان به زندگی خودشان باشند به زندگی دیگران توجه دارند . در هر صورت در نمایش این دو قصه به موازت هم پیش می روند و در نهایت به این مسئله ختم می شود که زنی می خواهد اعضا بدن پسرش را به هم پیوند بزند و مردی می خواهد فرزندانش را از هم جدا کند .

 

آیا اسد را می توانیم نمادی از آدم های طبقه متوسط ارزیابی کنیم که با کوچکترین مسئله ای زندگیش دچار بحران می شود؟

اسد از همان تشکیل زندگی مشترکش علاقه ای ندارد ماجراهای آن به بیرون درز پیدا کند و آدم بسیار محترم و آرامی است و دوست دارد به زندگی معمولی و بدور از تنشش ادامه بدهد . از زمانی که خداوند به او دوقلوهای به هم چسبیده می دهد ریتم زندگی آرامش دستخوش تلاطم می شود و این فشارهای بیرونی باعث می شود که بخواهد از همه چیز فرار کند تا نخواهد جواب مردم را بدهد .

 

نکته مهم این است که اسد در این رخداد بدون تقصیر است؟

بله و هیچکس نمی خواهد این مسئله را بپذیرد و این مسئله فشارهای روحی زیادی به اسد وارد می کند .

 

نوع نگاهی که شما در نمایش ارائه می کنید در تئاتر به جز کارهای حمید رضا آذرنگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما در سینما کارگردان های مثل محمد باشه آهنگر به این نوع موضوعات پرداخته اند ؟

من قبل از اینکه دنبال نگاه متفاوتی در موضوع اثرم باشم به کلیت کارم توجه دارم و معتقدم اگر هرکسی به دنبال این باشد که از نگاه خودش اثرش را روایت کند آن موقع شاهد آثاری با نگاه متفاوت و خاص خواهیم بود.

منبع: ایران تئاتر




نظرات کاربران