تئاتر شهر دررسانه ها /«کشتی شیطان» نمایشی رادیویی است
خبرگزاری فارس: علیرضا غفاری گفت: نمایش «کشتی شیطان» کاملا رادیویی است و اگر چشمانتان را ببندید و تصویر را نبینید، اذیت نخواهید شد چراکه میتوانید به یک نمایش رادیویی گوش کنید.
علیرضا غفاری، منتقد تئاتر به خبرنگار تئاتر فارس گفت: نمایش «کشتی شیطان» نوشته و کار آتیلا پسیانی حکایت «بیبیصنم» 50 ساله است که همسرش «ناخدا ابراهیم» را بر اثر یک اتفاق از دست داده و همراه دو دخترش در یک جزیره زندگی میکند.
وی افزود: در این بین «جواهر» عروس بیبیصنم که دختری مهاجر به این جزیره است در کنار آنها زندگی میکند و او هم عزادار همسر کشته شده و پسر مردهاش است و هم بیبی صنم و هم جواهر هر دو روی قبر فرزندانشان دیدار اولیه را صورت میدهند.
غفاری ادامه داد: در مورد نمایش، این نکته را میتوان گفت که وقتی در بروشور نمایش عنوان تئاتر تجربی را میبینیم، باید ابتدا فکر کنیم که تئاتر تجربی چه نوع تئاتری است و اینکه آیا تئاتر تجربی تئاتری است که تنها بنا دارد تجربههای تازهای را به ما ارائه دهد یا اینکه این تجربههای تازه کارهای گذشته را در شکل و شمایل تازهای عرضه میکند.
وی تصریح کرد: موضوع «کشتی شیطان» در حقیقت مراسم آئینی «زار» است که در جنوب کشور تاکنون دستمایه بسیاری از نمایشها و تحقیقها بوده است و معروفترین تحقیق در این زمینه مراسم آئینی زار از «غلامحسین ساعدی» است.
این منتقد تئاتر بیان داشت: در مراسم زار زمانی که مصیبتی بر شخصی حاصل شد و دچار مشکل شده با برگزاری یک مراسم و اجرای آئینی که بیشتر با اصوات و یک نوع موسیقی خاص همراه است کاری میکنند که ارواح خبیثه از تن بیمار بیرون رود.
غفاری اظهار داشت: در این نمایش شاهد یک اجرای دیگر از این مراسم آئینی هستیم، به این شکل که وقتی تصویر ماه به صورت برگردان در افق دریا دیده میشود و دو سمت هلال ماه رو به بالاست، بیبی صنم ادعا میکند که این یک نشانه و علامت از کشتی شیطان است و معنی آن این است که امروز دریا کسی را با خودش خواهد برد و این به معنی مرگ یا از دست رفتن یک جان است و کل نمایش یک ساعته در مورد همین موضوع است.
وی گفت: در نمایش «کشتی شیطان» هیچ اتفاق برجستهای را نمیبینیم، هنرپیشگان برای لحظاتی روی صحنه قرار میگیرند، دیالوگها گفته میشود و میروند، طراحی صحنه بسیار ابتدایی و از چهار تل ماسه تشکیل شده که در جاهایی تبدیل به قبر و در جاهایی تبدیل به محلی برای پنهان کردن اشیایی میشوند که دختران بیبیصنم پیدا کردهاند.
غفاری تصریح کرد: این نمایش کاملا رادیویی است یعنی اگر چشمانتان را ببندید و تصویر را نبینید اذیت نخواهید شد و میتوانید یک نمایش رادیویی را گوش کنید، اما اتفاق تازهای که در نمایش دیده شد این بود که زیرنویس انگلیسی نمایش نیز روی نمایشگری که بالای صحنه قرار داده بودند همزمان با مکالمات، نمایش داده میشد که آن هم در دیالوگهایی که نشانههایی از ادبیات بومی به همراه داشت، جای این زیرنویس خالی بود.
وی افزود: بنمایه نمایش «کشتی شیطان» قصه تنهایی آدمهاست و گستره آن شامل همه افراد آن جامعه میشود و نکته عجیب دیگر اینکه نمایش کاملا زنانه است و ما فقط در مورد مردان دیالوگها و واژگانی از سوی زنان میشنویم، چهار بازیگر زن در تمام مدت روی صحنه قرار میگیرند و در سکانس پایانی وقتی به دوردست خیره میشوند همه با حالتهای خودشان سعی میکنند، نشان دهند که تصویر وارونه هلال ماه را میبینند و به دلیل روایت بیبیصنم از این ماجرا، همه دچار حالت ترس هستند.
این منتقد تئاتر ادامه داد: در انتهای این قصه عروس خانواده در مقابل دو پیشنهاد رفتن و ماندن تصمیم به ماندن میگیرد و این تصمیم را مدیون پیشنهاد خردمندانه بیبیصنم میداند و میگوید: «او به من گفت اگر میخواهی بروی برو و اگر میخواهی بمانی، بمان اما خودت انتخاب کن، چون من قبلا حق انتخاب کردن نداشتم و انتخاب شده بودم، حالا که بیبی به من این آزادی را هدیه کردند، سعی کردم بمانم» و این کل حکایت این نمایش است.
غفاری گفت: «کشتی شیطان» هم در اجرا و هم در نمایشنامه ضعف دارد، دلیل ضعف آن در نمایشنامه به این دلیل است که در فرازهای بسیار کوتاه خیلی سریع با شخصیتها آشنا میشویم و یا دلیل اینکه عروس این خانواده از جزیره دیگر به این جزیره آورده شده، مشخص نیست، در اجرا هم اتفاق عجیب قلیان کشیدن بیبیصنم است و اینکه یک رادیو روی صحنه است که دلیل حضور رادیو را نمیدانیم، بیبی در جاهایی نشان میدهد که دارد رادیو گوش میکند و حرف هم میزند، اما اگر در حال گوش دادن رادیو است چرا صدای رادیو شنیده نمیشود.
وی با اشاره به اینکه تئاتر هنر نشانههاست گفت: نشانهها در نمایش با مخاطب ارتباط برقرار میکند و این ارتباط را مدیون تئاتر فاصله گذار «برشت» هستیم اما وقتی به حوزه تئاتر تجربی وارد میشویم و نشانهها را در حد چهار تل ماسه، یک عروسک، یک رادیو و یک قلیان کوچک میکنیم، خوب است اما به شرطی که این نشانهها خاصیت کاربردی خودشان را داشته باشند.
غفاری در پایان بیان داشت: بیش از 60 کار از سال 68 تا 88 در تاریخ گروه نمایشی پسیانی دیده میشود و حالا وقت آن است که در هر بار نمایش این گروه، شاهد یک اجرای نو و تازه باشیم اما «کشتی شیطان» اتفاق تازهای در نویسندگی، طراحی و کارگردانی آتیلا پسیانی به حساب نمیآید و توصیه من به آتیلا پسیانی این است که مانند اوقات دیگر از نوشتههای دیگران استفاده کند چرا که در این صورت میتواند مسلطتر روی نوشتههای دیگران سوار شود و بر موضوع اشراف پیدا کند اما در جایی که خودش نویسنده است، وابستگیاش به متن آنقدر زیاد میشود که حتی حاضر نیست اضافات متن را دور بریزد.
وی افزود: در این بین «جواهر» عروس بیبیصنم که دختری مهاجر به این جزیره است در کنار آنها زندگی میکند و او هم عزادار همسر کشته شده و پسر مردهاش است و هم بیبی صنم و هم جواهر هر دو روی قبر فرزندانشان دیدار اولیه را صورت میدهند.
غفاری ادامه داد: در مورد نمایش، این نکته را میتوان گفت که وقتی در بروشور نمایش عنوان تئاتر تجربی را میبینیم، باید ابتدا فکر کنیم که تئاتر تجربی چه نوع تئاتری است و اینکه آیا تئاتر تجربی تئاتری است که تنها بنا دارد تجربههای تازهای را به ما ارائه دهد یا اینکه این تجربههای تازه کارهای گذشته را در شکل و شمایل تازهای عرضه میکند.
وی تصریح کرد: موضوع «کشتی شیطان» در حقیقت مراسم آئینی «زار» است که در جنوب کشور تاکنون دستمایه بسیاری از نمایشها و تحقیقها بوده است و معروفترین تحقیق در این زمینه مراسم آئینی زار از «غلامحسین ساعدی» است.
این منتقد تئاتر بیان داشت: در مراسم زار زمانی که مصیبتی بر شخصی حاصل شد و دچار مشکل شده با برگزاری یک مراسم و اجرای آئینی که بیشتر با اصوات و یک نوع موسیقی خاص همراه است کاری میکنند که ارواح خبیثه از تن بیمار بیرون رود.
غفاری اظهار داشت: در این نمایش شاهد یک اجرای دیگر از این مراسم آئینی هستیم، به این شکل که وقتی تصویر ماه به صورت برگردان در افق دریا دیده میشود و دو سمت هلال ماه رو به بالاست، بیبی صنم ادعا میکند که این یک نشانه و علامت از کشتی شیطان است و معنی آن این است که امروز دریا کسی را با خودش خواهد برد و این به معنی مرگ یا از دست رفتن یک جان است و کل نمایش یک ساعته در مورد همین موضوع است.
وی گفت: در نمایش «کشتی شیطان» هیچ اتفاق برجستهای را نمیبینیم، هنرپیشگان برای لحظاتی روی صحنه قرار میگیرند، دیالوگها گفته میشود و میروند، طراحی صحنه بسیار ابتدایی و از چهار تل ماسه تشکیل شده که در جاهایی تبدیل به قبر و در جاهایی تبدیل به محلی برای پنهان کردن اشیایی میشوند که دختران بیبیصنم پیدا کردهاند.
غفاری تصریح کرد: این نمایش کاملا رادیویی است یعنی اگر چشمانتان را ببندید و تصویر را نبینید اذیت نخواهید شد و میتوانید یک نمایش رادیویی را گوش کنید، اما اتفاق تازهای که در نمایش دیده شد این بود که زیرنویس انگلیسی نمایش نیز روی نمایشگری که بالای صحنه قرار داده بودند همزمان با مکالمات، نمایش داده میشد که آن هم در دیالوگهایی که نشانههایی از ادبیات بومی به همراه داشت، جای این زیرنویس خالی بود.
وی افزود: بنمایه نمایش «کشتی شیطان» قصه تنهایی آدمهاست و گستره آن شامل همه افراد آن جامعه میشود و نکته عجیب دیگر اینکه نمایش کاملا زنانه است و ما فقط در مورد مردان دیالوگها و واژگانی از سوی زنان میشنویم، چهار بازیگر زن در تمام مدت روی صحنه قرار میگیرند و در سکانس پایانی وقتی به دوردست خیره میشوند همه با حالتهای خودشان سعی میکنند، نشان دهند که تصویر وارونه هلال ماه را میبینند و به دلیل روایت بیبیصنم از این ماجرا، همه دچار حالت ترس هستند.
این منتقد تئاتر ادامه داد: در انتهای این قصه عروس خانواده در مقابل دو پیشنهاد رفتن و ماندن تصمیم به ماندن میگیرد و این تصمیم را مدیون پیشنهاد خردمندانه بیبیصنم میداند و میگوید: «او به من گفت اگر میخواهی بروی برو و اگر میخواهی بمانی، بمان اما خودت انتخاب کن، چون من قبلا حق انتخاب کردن نداشتم و انتخاب شده بودم، حالا که بیبی به من این آزادی را هدیه کردند، سعی کردم بمانم» و این کل حکایت این نمایش است.
غفاری گفت: «کشتی شیطان» هم در اجرا و هم در نمایشنامه ضعف دارد، دلیل ضعف آن در نمایشنامه به این دلیل است که در فرازهای بسیار کوتاه خیلی سریع با شخصیتها آشنا میشویم و یا دلیل اینکه عروس این خانواده از جزیره دیگر به این جزیره آورده شده، مشخص نیست، در اجرا هم اتفاق عجیب قلیان کشیدن بیبیصنم است و اینکه یک رادیو روی صحنه است که دلیل حضور رادیو را نمیدانیم، بیبی در جاهایی نشان میدهد که دارد رادیو گوش میکند و حرف هم میزند، اما اگر در حال گوش دادن رادیو است چرا صدای رادیو شنیده نمیشود.
وی با اشاره به اینکه تئاتر هنر نشانههاست گفت: نشانهها در نمایش با مخاطب ارتباط برقرار میکند و این ارتباط را مدیون تئاتر فاصله گذار «برشت» هستیم اما وقتی به حوزه تئاتر تجربی وارد میشویم و نشانهها را در حد چهار تل ماسه، یک عروسک، یک رادیو و یک قلیان کوچک میکنیم، خوب است اما به شرطی که این نشانهها خاصیت کاربردی خودشان را داشته باشند.
غفاری در پایان بیان داشت: بیش از 60 کار از سال 68 تا 88 در تاریخ گروه نمایشی پسیانی دیده میشود و حالا وقت آن است که در هر بار نمایش این گروه، شاهد یک اجرای نو و تازه باشیم اما «کشتی شیطان» اتفاق تازهای در نویسندگی، طراحی و کارگردانی آتیلا پسیانی به حساب نمیآید و توصیه من به آتیلا پسیانی این است که مانند اوقات دیگر از نوشتههای دیگران استفاده کند چرا که در این صورت میتواند مسلطتر روی نوشتههای دیگران سوار شود و بر موضوع اشراف پیدا کند اما در جایی که خودش نویسنده است، وابستگیاش به متن آنقدر زیاد میشود که حتی حاضر نیست اضافات متن را دور بریزد.