نگاهی به نمایش «ادوارد و ننه» به کارگردانی پیمان یاحقی
هیتلر بی سبیل موجود است
نمایش «ادوارد و ننه» در ساختار خود به مسائل انسانی و نقد جهانی میپردازد که در آن جنگ از عنوانهایی است که در سرنوشت انسانها بسیار تاثرگذار بوده و بسیاری را تحت تاثیر خود قرار داده است. نگاهی نو به چنین مسئلهای در این نمایش اتفاق افتاده است که با خود در کنار خشونت این واژه لحظات قابل توجهای را به همراه دارد.
سبک کمدی از جمله تمهیداتی است که در هنر نمایش وجه متمایزی را در مقابل اتفاقات جهان اعم از رویدادهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از خود نشان میدهد و نکاتی را بررسی و کنکاش خواهد کرد که لایههای زیرین آن اتفاق میتواند تاثیر زیادی در زندگی و ذهن مخاطب داشته باشد. حال از ملزومات و داشتههای این سبک جهت موثر بودن آن است که مسائل جدی را در قالبی خندهآور تصویر میکند به نحوی که نویسنده و کارگردان با تیزهوشی مخاطب را با خود همراه کرده و فاجعهآمیزترین اتفاقات جهان از گذشته تا به حال را در روایتی برای او تعریف میکند بی آنکه از تلخی سیر حوادث آن رویداد به صورت جدی مطلع شود. در واقع «کمدی» را میتوان ابزاری برای واکنش به وقایعی دانست که به صورت گسترده نسبت به جوامع بشری رخ داده و تاریخ جهان و یا کشوری را دستخوش تغییرات عمدهای میکند. حال با این توضیح که اتفاق رخ داده در جنبه نمایشی این موضوع در چارچوبی تعیین شده نقش بسزایی را برعهده دارد. همچنین کارکرد این تمهید در بین نویسندگان و کارگردانان انواع مدیومهای تصویری چون تئاتر و سینما از اهمیت زیادی برخوردار است به دلیل آنکه آنها میتوانند با استفاده از این سبک جهان داستان خود را به صورت گسترده پیش روی مخاطب قرار دهند و بر اساس ذائقه جامعه بشری با زبانی گیرا قصهگویی کنند و از سوی دیگر با آثار خود برای نسلهای آینده تاریخساز شوند. در نمایش «ادوراد و ننه» وجهه سبک کمدی را از در قالب رخدادی تاریخی و زوایهای با عنوان جنگ جهانی دوم میبینیم. نگاهی که در این اثر همه چیز از خواب شخصیتی به نام ادوارد آغاز میشود که قصد دارد با کندن سبیل هیتلر به جنگ جهانی دوم خاتمه بدهد. در این نمایش قصهگویی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا که موضوع جنگ جهانی عنوانی شناخته شده برای مخاطب است که با آن از طریق عکسها، فیلمهای مستند، فیلمهای سینمایی و... آشنایی دارد. بنابراین استفاده از این موضوع و نشان دادن آن در قالب کمدی این آزادی عمل را به نویسنده و کارگردان این نمایش داده است که با آزادی بیشتری شخصیتها را در قصه پرورش داده و آنها را با هدف نمایش همراه کنند.
نمایش «ادوارد و ننه» موقعیت مکان و زمان در هم تنیدهای باتوجه به متن نمایشنامه دارد به طوری که موقعیت مکانی از میدان جنگ و زمان آن جنگ جهانی دوم در روایت هم زمان تعریف شده که در روابط بین ادوارد، بران، ننه و کریستین (همسر ادوارد) و اتفاقهایی که بین آنها رخ میدهد نمایان است. در واقع این اثر نمایشی با تکیه بر متن و کارگردانی آن کوشیده است که با فراهم آوردن لحظات خندهآور، فضایی دراماتیک را به وجود آورده تا بتواند پیام خود را در اختیار مخاطب قرار دهد. البته این شکل گرفتن این فضای دراماتیک برگرفته از شخصیتپردازیهای بادقت و کارآمد است که در نهایت منجر به میزانسنهای دقیق و سنجیده شده است.
جنگ طلب بودن هیتلر، اشاره به اینکه آیا مردم جهان از جنگ میترسند یا خیر و استفاده از نمادگرایی در طراحی صحنه بیانگر آن است که مخاطب از زوایه اجتماعی این امکان را دارد که نکات قابل توجه این نمایش را با روایت شخصیت اصلی نمایش یعنی ادوارد و نگاه او به مقوله جنگ دنبال کند و به کشف حقیقتی در جهت بهبودی شرایط و اوضاع جهان عاری از جنگ برسد. حال از مهمترین و موثرترین تمهیدات این نمایش میتوان به نگاه ضدجنگ و انسانی آن اشاره داشت که در گفتگوهایی که بین شخصیتها برقرار میشود نمود عینی دارد. از اقداماتی که پیمان یاحقی برای تفهیم موضوع نمایش خود به مخاطب ترتیب داده آن است که در نمایش از دو شخصیت بیشتر استفاده نشده است که شخصیت بران (هم رزم ادوارد) در نقشهای ننه، کریستین (همسر ادوارد) و روح پدر هملت نقش آفرینی میکند و شخصیت ادوارد در مقابل او با سه موقعیت نمایشی برخورد دارد که این نگاه سبب آن شده است بازیگران از صحنه خارج نشده و ریتم به نوسان نیفتد. در این بین کنش و واکنشهایی برای بازگرداندن ادوارد و مخالفت او برای رفتن به خانه پیش میآید تا با پشت سرگذاشتن آنها، مخاطب با نقطه عطف قصه یعنی رویارویی ادوارد و هیتلر رو به رو شود. در این بین تصمیم مهم ادوارد در نهایت نتیجه میدهد و او موفق میشود که با کندن سبیل هیتلر جنگ جهانی دوم را متوقف کند.
نمایش «ادوارد و ننه» در بطن روایت خود به انسانیت، صلحطلبی و جلوگیری از جنگ و خونریزی پرداخته است. اتفاقاتی که انسانها در تلاش هستند تا این موارد را از جنگ و خونریزی تمیز داده و روزگار آرامی را برای خود و سایرین فراهم آورند.
نویسنده: کیارش وفایی