در حال بارگذاری ...
در گفتگو با سارا مخاوات عنوان شد

نمایش خداحافظ باغ آلبالوی من در ستایش زندگی است

نمایش خداحافظ باغ آلبالوی من فضای سورئال و ذهنی و رویا گونه ای در فضایی دورافتاده و مهجول دارد و سارا مخاوات با بهره گیری از نور پردازی ، نریشن و فضای سازی می کوشد چنین مفهومی را به مخاطب منتقل کند .

  • سه زن، از سه جای متفاوت جهان، با سه جایگاه مختلف در تاریخ کنار هم می ایستند تا مبارزه ای تازه آغاز کنند. مبارزه برای به دست آوردن جایگاهی تازه یا برای رسیدن به موقعیت ممتاز هیچکدام! تنها مبارزه با افسردگی در خلال انبوه روزمرگی ها. سبک اجرایی تجربه گرا است. سبکی که با توجه به چند لایه بودن داستان و تو در تو بودن آن مستلزم کاری متفاوت است.سارا مخاوات هنرمندی خوزستانی تئاتر دارای مدرک لیسانس سینما، گرایش فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر، دانشکده ی سینما-تئاتر و فوق لیسانس: کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر دانشکده ی سینما-تئاتر است و دوره ی بازیگری را در موسسه ی فرهنگی-هنری کارنامه گذرانید. نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «شگون ، نویسنده رمان: زنی که در قسمت اشیای گمشده پیدا شد، انتشارات مروارید،ایفای نقش در نمایش: «خاک بیشتر باغچه ها نرم است، به همین علت گل ها همیشه خوابیده اند، کارگردان: شبنم شمس مقدم. اجرا در تماشاخانه ی فانوس،ایفای نقش مده آ در نمایش «کاما»، کارگردان: مریم نعیم زاده. اجرا: دانشکده ی سینما-تئاتر. آبان ،کارگردانی نمایش: «جشن سالگرد»، اجرا در دانشکده ی سینما-تئاتر. بهمن ،ایفای نقش در نمایش: «تفنگ های ننه کارار»، کارگردان: مهدی محمدی. اجرا در جشنواره ی فجر. و نامزد دریافت جایزه ی بهترین بازیگر زن در بخش بین الملل برای همین نقش ،ایفای نقش در نمایش: «واوها و ویرگول ها»، کارگردان: صابر ابر. اجرا در تماشاخانه ی ایرانشهر. ارگردانی نمایشنامه خوانی: «حساب پرداخت نمی شه»، اجرا در مؤسسه ی کارنامه، ایفای نقش درسریال «بی گناهان». کارگردان: احمد امینی. نگارشفیلمنامه سریال خاک و افلاک ، نگارش فیلمنامه ی کمدی مارتین، فیلمنامه ی تله فیلم دل بی رود . نمایش خداحافظ باغ آلبالوی من به نویسندگی و کارگردانی سارا مخاوات تیر و مرداد ماه به مدت یک ماه در مجموعه ی تئاتر شهر، سالن سایه به روی صحنه رفته است. درخلاصه داستان نمایش آمده: سه زن، از سه خاستگاه متفاوت در کنار هم فضا و روابط متفاوت و جدیدی را تجربه می کنند.زنانی که مشکلات و چالش های خاص زندگی خود را دارند.  بازیگران نمایش (به ترتیب حروف الفبا) نازنین احمدی، پرنده علایی، هاله گرجی هستند. نویسنده و کارگردان: سارا مخاوات، طراح لباس: مریم نعیم زاده، طراح صحنه: افسانه صرفه جو، ساخت آکسسوار: نیما حمزه، طراح پوستر و بروشور و گرافیست: طاها ذاکر، طراح صدا: حامد کیایی، طراح نور: محمد حدادی، ساخت موسیقی: سیاوش ولیپور ، طراح گریم: بهاره اسدی، دستیار اول کارگردان: شایان خاکبازان، منشی صحنه: بهنام امینی، دستیاران دوم کارگردان: شیرین سمیعی، پریسا خداوردی، ساخت ویدیوهای تبلیغاتی: محمد تخشی، عرفان پشنگ پور، راضیه ایرانشهر، حامد کیایی، عکاس: وحید مشایخی، جلوه های ویژه: آرش آقابیک، با همکاری: حامی جو. با سارا مخاوات در باره اجرای نمایش و فضا و درون مایه اثرش گفت وگویی انجام داده ایم.
  • آیا نمایش خداحافظ باغ آلبالوی من را می توانیم یک درام روانشناسانه بدانیم؟
  • نمایش یک اثر سورئال است و در آن به مسائل روانشناسانه پرداخته می شود .

 

  • این نوع اجرای نمایش که فضای تخیلی و سورئال دارد اجرایش نسبت به نمایش های رئالیستی دشوار است؟
  • با نظر شما موافقم. زیرا هم در این نوع نمایش ها فضای فانتزی وجود دارد وهم تمرین بازیگران در جهت رسیدن به فضا و جنس مورد نظرم در بازی ها بسیار کار سخت و دشواری است. خوشبختانه تمام عوامل با اعتماد کامل به من خودشان را کاملا در اختیار نمایش قرار دادند . نمایش نامه اولیه طولانی بود و در تمرینات به این نتیجه رسیدیم که برای ارتباط بهتر مناسب باید زمان آن را کم کنم و در بازنویسی بخش های از نمایش نامه را حذف کردم و تایم فعلی نمایش در حدود 50 دقیقه است.

 

  • مخاطب امروز تاب و تحمل کمتری نسبت به تماشاگران دهه های قبل دارد و برای دیدن نمایش های بالای یک ساعت نیاز به جذابیت های زیادی دارد؟
  • در گذشته دو ساعت در سالن نمایش می نشستیم و نمایش می دیدم و کلی لذت هم می بردیم. در نمایش من هم دیالوگ های سنگین و معنایی وجود دارد که تماشاگر باید با دقت به آن گوش بدهند و آن را درک کنند و به نوعی ارتباطشان را با دنیای بیرون قطع کنند و به نظرم تماشاگری که متوجه بن مایه نمایش نشود چه اشکالی دارد دوباره به دیدن نمایش بیاید . نمایش دیدن هم مثل کتاب خواندن است و ما برخی از کتابها را دوبار و یا بیشتر می خوانیم.  بنابراین از آسان سازی فضای نمایش دوری کردم.

 

معمولا ساختار مثلثی در باره تعداد شخصیت‌ها در آثار نمایشی و سینمایی جذابیت بیشتری برای مخاطب دارد. آیا نمایش شما هم به این دلیل دارای سه شخصیت است؟

نه، من چنین رویکردی نداشتم. ذهن  انسان ها دارای دو بخش منطقی ،عاطفی و احساسی است و اسکارلت اوهارای نمایش ما بخش منطقی ذهن است و تلاش می کند از لحاظ منطقی و واقعی دو شخصیت دیگر نمایش را توجیه کند .  اما شخصیت دوم نمایش درباره احساسی بودن حرف می زند .

 

استفاده از سه شخصیت معروف رمان بربادرفته ( اسکارلت ، اشلی و رت باتلر) دلیل خاصی داشت؟

شخصیت اسکارلت برای شخصیت اصلی نمایش ما یک شخصیت آرمانی و ایده ال است واسکارلت علی رغم بروز هر اتفاق و بلایی که سرش می آید به خواسته اش می رسد و آدم سخت کوش و مصممی است و در ضمن واقع گرا هم هست . اما شخصیت اصلی نمایش این گونه نیست و مدام در ذهنش در حال بازی کردن است و خودش را جای شخصیت های مختلفی قرار می دهد  ودر صحنه ای از نمایش سوختن آتالانتا را در ذهنش بازی می کند.

 

به چه دلیل از این صحنه استفاده کردید؟

 زیرا مترادف با حال و هوای این شخصیت است و این زن هم مثل شهر آتالانتا  در حال از بین رفتن است. در این صحنه اسکارلت به رت اعتماد می کند تا او را به محلی امن مزرعه پدریش ببرد. دختر هم قرار است برود به جایی که محل امنی برایش باشد. درباره استفاده از سه شخصیتی که اشاره کردید باید توضیح بدهم که حضورشان متبادر کننده دیالوگ های واقع گرایانه  کتاب برباد رفته است.

 

در آخر نمایش هم ارجاعی به باغ آلبالوی چخوف هم می دهید؟

در حد دیالوگی است و فقط جنبه زیبا شناسانه دارد و شخصیت اصلی باغ آلبالو موقعی که باغ آلبالویش را از دست می دهد دچار ناامیدی می شود و شخصیت نمایش ما هم موقعی که تمام ذهن ، خاطرات و رویاهایش را از دست می دهد چنین فرجامی پیدا می کند .

 

فضای کلی نمایش مبتنی بر رویاها و رویا دیدن است؟

در نمایش فقط یک رویا با حضور پدر شخصیت نمایش وجود دارد و بقیه موارد بیشتر در حد خاطره گویی معنی پیدا می کنند تا رویا بافی .

 

آیا در نمایش باغ آلبالوی من به ستایش زندگی و زیبایی هایش هم پرداختید؟

 نمایش من در ستایش زندگی است و اینکه عمر کوتاه است و باید از تمام لحظاتش به درستی استفاده کرد و بعد از زندگی مرگ است و چه شایسته است که قدر تک تک لحظات زندگی ، خوشی ها و ناخوشی هایش را بدانیم.

 




نظرات کاربران