در حال بارگذاری ...
کارگردان نمایش «خاموشخانه»:

هر مخاطبی خوانش خود را از اثر نمایشی دارد

روابط، کنش ها و درونیات یک مرد و زن و خانه ای سرد و بی روح در یک کمپ پناهجویان در قلب اروپای یخ زده شمالی بن مایه اصلی نمایش خاموشخانه است که با کمترین میزان دیالوگ در نمایش تلاش می کند تا مخاطب را به درون فضای روابط سرد، بی رحم وپر از سوتفاهم این زوج مهاجر ببرد.

مهدی مشهور از کارگردان های فرامرزی تئاتر ایران است که با نمایش هایش حضور موفقی در جشنواره های تئاتری اروپایی داشته است. شاید پرداختن به موضوعاتی مثل مهاجرت، تنهایی، غم و... که مضامینی جهان شمول هستند باعث این چنین حضورهای پر رنگی شده است. مهدی مشهور کارگردان جنوبی٬ فارغ التحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه هنر و معماری است. منظومه آدمک ها،کلمات و مرد٬ آوازه خوان طاس، در انتظار گودو،کلفتها و بازی بی کلام از جمله کارهای مهم کارنامه مشهور محسوب می شوند. دریافت جایزه دوم بهترین کارگردانی از هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی برای کارگردانی نمایش آوازه‌خوان طاس، کسب سیب بلورین و جایزه بهترین مجموعه بازیگری برای نمایش منظومه آدمکها در فستیوال بین المللی تئاتر کوفار بلاروس2009 و کسب جایزه بهترین اجرا برای نمایش کلمات و مرد در فستیوال بین المللی تئاتر  فروم لیتوانی 2011 از جمله جوایزی است که مشهور به دست آورده است. این نمایش سال ۲۰۱۸ در مرکز تئاتر دوسلدورف آلمان، جشنواره بین‌المللی تئاتر برایتون انگلستان، جشنواره بین‌المللی تئاتر رجاینا کانادا، بخش آف جشنواره بین‌المللی تئاتر اوینیون فرانسه و جشنواره بین‌المللی تئاتر فرینج هلیفکس کانادا روی صحنه رفته است و سال ۲۰۱۹ نیز به جشنواره بین‌المللی تئاتر ادینبورگ اسکاتلند، جشنواره بین‌المللی تئاتر فرینج ادلاید استرالیا، جشنواره بین‌المللی تئاتر ولتن بلژیک و جشنواره بین‌المللی تئاتر ونکوور کانادا دعوت شده است. در خلاصه داستان نمایش آمده: مرد و زنی ۵ سال است که در کمپی زندگی می‌کنند که این مکان هویت جغرافیایی ندارد. شخصی به نام گل‌بهاری قرار است که امور مربوط به مهاجرت این دو را انجام دهد و هنوز پاسخ واضحی به آن ها نداده است و زن و مرد در انتظار هستند. خاموشخانه به نویسندگی و کارگردانی مهدی مشهور آبان ماه ساعت ۱۸ در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است و شیوا مکی‌نیان و بنیامین اثباتی بازیگران این اثر نمایشی هستند. دیگر عوامل نمایش خاموشخانه عبارتند از: صداپیشه: کریم اثباتی، دستیار کارگردان: فهمیه هرمزی، مشاور پروژه: سامان خلیلیان، مدیر امور بین‌الملل: سارا رسولی‌نژاد، مشاور گرافیک: کوروش کلهر، طراح لباس: هستی حسینی، طراح نور: رضا خضرایی، مدیر صحنه: صدیقه خسروی، طراح پوستر و بروشور: مهتاب افشار، ساخت تیزر: مهرداد متجلی، ساخت صدا و موشن گرافیک: مهران گل‌محمدی، عکاس: کوروش کلهر و صدابردار: امیر فیاض. با مهدی مشهور در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

نمایش بدون دیالوگ شروع و تا اواخر نمایش هم این روند ادامه دارد و در بخش پایانی نمایش دیالوگ هم به کار اضافه می شود. آیا اگر این رویه بدون کلام بودن نمایش تا به آخر ادامه پیدا می کرد دیدن نمایش برای مخاطب و حدس زدن جنس و نوع روابط بین زن و مرد جذاب تر نمی شد؟

خاموشخانه در گروه نمایش های تجربی طبقه بندی می شود. اگر نمایش از ابتدا دیالوگ داشت خیلی از مسائل موجود در داستان همان اول برای مخاطب روشن می شد و از همان ابتدا تماشاگران در باره شخصیت ها قضاوت می کردند. در نمایش٬ ما ارائه اطلاعات را به اواخر نمایش موکول کردیم و تماشاگر به این جمع بندی می رسد که تا این بخش پایانی نمایش شاید در قضاوت و برداشت هایش دچار اشتباهاتی شده است. در اواخر نمایش است که مشخص می شود زن و مرد زندگی عادی ندارند و در یک کمپ مهاجرتی در اروپا و سوئد زندگی می کنند. در واقع برهم زدن ذهن تماشاگر یکی از دغدغه های اصلی من در طراحی ساختار اجرایی نمایش بود.

 

در اصل در طول نمایش برخی از حدس ها و پیش بینی هایی تماشاگر در باره این دو نفر و موقعیتشان تغییر پیدا می کند؟

یک جور غافلگیری هم به وجود می آید و تماشاگر متوجه می شود زود قضاوت کرده است. این ساختار برای من خیلی مهم بود و آن را مورد استفاده قرار دادم .

 

البته این نوع شیوه اجرایی چالش هایی هم دارد؟

چون مخاطب با یک روایت سر راست روبه رو نیست شاید خسته بشود. اما به هر حال متوجه شدن قضاوت اشتباه در پایان نمایش می تواند برای مخاطب جذاب باشد.

 

در طول روایت داستان مدام با عناصر تکرار شونده مثل خوردن غدا، کشیدن سیگار و گوش کردن موسیقی مواجه هستیم؛ آیا دلیل چنن تکراری به خاطر ماهیت تکراری زندگی معاصر است و یا به ساختار تجربی اثر مرتبط است؟

از دوران دانشگاهی٬ بکت و دنیایش برایم جذاب بود و از آن دوران عنصر تکرار در ذهنم شکل گرفت و معتقدم کل تاریخ دچار یک نوع تکرار است و تکرار تاریخی که شاهدش هستیم مرتبط است با هویت و فطرت انسان که همواره به دنبال مسائل جدید است و همیشه هم در این کارش و رسیدن به ایده آل موفق نیست.

 

در بخش انتهایی نمایش که کلام وارد اثر می شود به جای استفاده از ویدیو پروژکشن از تابلوی نئونی استفاده کردید که ترجمه کلمات در آن نوشته می شد؛ دلیل این رویکردتتان چه بود؟

استفاده از ویدیو پردوژکشن یکی از امکانات تئاتر معاصر است و علاقه ای نداشتم به شیوه مرسوم در تئاتر مان از ویدیو پروزکشن استفاده کنم. در تئاتر دنیا ویدیو پروژکشن دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده است و در شیوه اجرایی تئاتر سه بعدی هم مورد استفاده قرار می گیرد. دراین بخش تصمیم گرفتم از تصاویر یک سری از تابلو نقاشی نقاشان بزرگ دوره رنسانس و کلاسیک با استفاده از یک ابزار مهم استفاده کنم. می شد همین تابلوها را در دکور صحنه هم جانمایی کرد اما کارکردش را از دست می داد و من می خواستم این آثار کلاسیک از دل یک ابزار مدرن(تابلو نئون) بیرون بیایند.

 

از این تابلو نئون هم در جهت ترجمه گفتار بازیگران هم استفاده می کنید؟

با این رویکرد یک جور مونتاژ موازی در تئاتر را مورد استفاده قرار دارم.

 

آیا داستان نمایش متکی بر تم مهاجرت است؟

نمایش خاموشخانه داستان خیلی واضحی ندارد و متشکل از بخش‌هایی از چند داستان مختلف اس؛. بخشی از قصه اصلی نمایش نگاهی آزاد به داستان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) است و به نظرم داستان این دو پیامبر الهی و ماجرای قربانی کردن پسر توسط پدر، تنها قتلی در طول تاریخ دنیا است که قاتل و مقتول هر دو نسبت به آن رضایت داشته‌اند. بخش دیگری از این اثر نمایشی به مسئله خشونت و خرده خشونت‌هایی که در زندگی هر فردی ممکن است وجود داشته باشد، می پردازد و بخش دیگرش درارتباط با مسئله مهاجرت است. نمایش قبلیم مستقیم به مسئله مهاجرت می پرداخت و این موضوع برایم خیلی مهم است؛ زیرا مهاجرت صرفا رفتن از کشور به کشور دیگری نیست. ممکن است از خانه ای به خانه دیگری مهاجرت کنید و این هم مهاجرت محسوب می شود و مثل مهاجرت کشور به کشور زمان می برد تا با فضای خانه جدید انس بگیریم. هر رفتنی از جایی به جای دیگر می تواند مهاجرت محسوب بشود. در خاموشخانه مهاجرت بیس اصلی نیست. شاید این سوال شما برای تعدادی از زیادی ار مخاطبان ایرانی هم وجود داشته باشد.

 

آیا برای مخاطبان خارجی بحث مهاجرت تم محوری نمایش نبود؟

هر مخاطبی خوانش و درک خاص خودش را به نمایش داشت و در اروپا برداشت های متفاوتی از فضای نمایش به من از سوی تماشاگران منتقل شد.

 

آیا تشویش درونی و تیک های عصبی مرد به دلیل شک او نسبت به زنش است که تصور می کند به او خیانت کرده است؟

شاید علت بخشی از تلاطم درونی مرد همین شکش به زن باشد؛ اما به منش و شخصیتش هم مرتبط است. مرد می داند که می خواهد شیوا را بکشد و این کار را هم در آخر نمایش انجام می داد.

 

بنابراین با ارتکاب قتل دست به یک خودآزاری می زند؟

بله، بابت انجام چنین کاری در وجودش در تعارض است و اذیت می شود.

 

گفتگو: احمد محمد اسماعیلی ( ایران تئاتر)




نظرات کاربران