در حال بارگذاری ...
کوروش سلیمانی:

ایفای نقش در نمایش های دو نفره مثل بند بازی است

نمایش خرده نان روایتگر درست، هنرمندانه و استاندارد یک کارگردان٬ بازیگر توانمند وجوان اما در عین حال با تجربه از یک نمایش نامه شخصیت محور با دوشخصیت اصلی است. نمایشی صادق و به دور از اداهای فرمی، خوش ریتم، شسته رفته، ساده و صمیمی، با بازی های یک دست و درخشان رضا بهبودی و آناهیتا اقبال نژاد، طراحی صحنه مینی‌مال و فضاساز که به بحث مهم و کلیدی درباره ی بی تفاوتی انسان امروز می پردازد.

کوروش سلیمانی را اغلب مخاطبان به عنوان یک بازیگر موفق می شناسند که سابقه همکاری با بزرگانی نظیرکیومرث پور احمد، تاجبخش فنائیان، محمدرضا خاکی و قطب الدین صادقی درفیلم ها و نمایش هایی مثل اتوبوس شب، هملت و دن کیشوت و روال عادی دارد. وی کارگردانی خود در دوران دانشجویی‌اش در دانشگاه در رشته کارگردانی تئاتر با اجرای نمایش هایی مثل چندوچون به چاه رفتن چوپان، چای تلخ، پیک نیک در میدان جنگ، مسافران آغاز و در سال های اخیر نمایش های موفقی مثل پیت حلبی و فالومی را روی صحنه اجرا کرده است. نمایشنامه خرده نان هر چند که در دهه هفتاد میلادی نوشته شده است اما طی سال‌های اخیر در فرانسه اجراهای متعددی داشته است. این اثر نمایشی موفق به دریافت جایزه نمایشنامه‌نویسی ایبسن شده است و لویی کالافورت که رمان‌نویس، شاعر و داستان‌نویس است و مهمترین اثرش در حوزه نمایشنامه‌نویسی خرده نان است، نیز جایزه ادبیات ملی دریافت کرده است.خرده نان زندگی زن و مردی میانسال با روزمرگی‌های فراوان را به تصویر می‌کشد، زندگی‌هایی فاقد شور و امید، اما این زن و مرد با اتفاقات عجیب در همسایگی خود مواجه می‌شوند که موجب بازگشت هیجان به زندگی‌شان می‌شود. نمایش خُرده نان نوشته لویی کالافورت و برگردان شهلا حائری، طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی، طراح لباس: مژگان عیوضی، طراح گریم: ماریا حاجیها، طراح صدا: آیدین الفت(مجموعه شهر صدای پارسیان)، اپراتور صدا: سهراب کرم رودی، طراح گرافیک: مجید کاشانی(استودیو دفتر)، طراح نور: رضا خضرایی، تیزر: مصطفی قاهری، موسیقی: گلناز نویدان، عکاس: فرهاد جاوید(ژین استودیو)، طراح گرافیک صفحات مجازی: معراج قنبری(استودیو دفتر)، دستیاران کارگردان: امین رضا اولیاء، یگانه خدیوی، پرستو حق گوی، روابط عمومی و تبلیغات: گروه تبلیغاتی بیستون. با کوروش سلیمانی درباره اجرای نمایش خرده نان گفت وگویی انجام داده ایم.

 

اجرای نمایش های کم شخصیت مثل خرده نان ضمن داشتن ویژگی هایی مثل تمرکز روی شخصیت پردازی دقیق این چالش را با خود دارد که تماشای نمایش را برای مخاطب خسته کننده بشود. شما با این چالش چگونه کنار آمدید؟

به نکته درستی اشاره کردید؛ یکی از سخت ترین کارها در تئاتر کارگردانی و بازی در متن و نمایش های دونفره است.

 

درگذشته تجربه موفق بازی در نمایش دو نفره روال عادی را داشتید؟

بله و قرارداد با مرگ هم نمایش دو نفره دیگری بود که بازیش کردم. دراین نوع آثار حفظ ریتم، تمرکز و راهنمایی ذهنی مخاطب به سمت آن چیزی که هدف کار است بسیار سخت و دشوار است.

 

این سختی با توجه به اینکه هر دو شخصیت نمایش خرده نان آدم های پابه سن گذاشته ای هستند دو چندان می شود؟

بله، با توجه به شرایط تئاتری امروز ما که از این جنس اجراها(نمایش هایی که به ذات تئاتر نزدیک است) کمتر روی صحنه می رود؛ به همین دلیل با شرایط متفاوتی روبه رو بودیم. آثاری که اصالت تئاتری و رویکردی کلاسیک و آکادمیک دارند و پشت سرشان تفکر و جهان بینی وجود دارد. دو دهه است که سبک به اصطلاح  تئاتر تجربی البته به جز چند نمونه محدود که الگوی درستی از این گونه تئاتری دارد در کشورمان متداول شده است.

 

این نوع نمایش ها(تئاتر تجربی) این چالش را دارند که کارگردان تا حدی می تواند کم دانشی خودش را پشت واژه تجربه گرایی مخفی کند؟

دقیقا همینگونه است. تئاتر تجربی در جهان به لحاظ کمیت بخش اندکی را شامل می شود و نکته مهم تر این است که هرکسی توانایی اجرای چنین نوع نمایش هایی را ندارد. در شرایط فعلی تئاتر ما در بیست ساله اخیر متاسفانه تئاتر تجربه گرا سیطره زیادی داشته است. تئاتری که مثل داروهای آزمایشی است و دوستان چیزهایی را که تا به حال تجربه نشده به عنوان یک نمایش کامل ارائه می کنند. نکته قابل اشاره دیگر این است که با حاکم شدن اجرای آثار تجربی محروم می شویم از دیدن و اجرای سایر گونه های تئاتر از قبیل تئاتر کودک، اجتماعی و اقتباسی. تئاتر تجربی حمایت های گسترده مالی و جشنواره ای را به خودش جلب کرده و گویی تئاتر ما به سایر گونه های تئاتری نیازی ندارد. به نظرم این رویکرد ظالمانه و غیر هنری است.

 

پروسه شکل گیری خرده نان چگونه انجام شد؟

از مرداد ماه تمرینات شروع و درحدود سه ماه برای اجرای این نمایش تمرین داشتیم.

 

یکی از حسن های نمایش های یک و یا دوشخصیته این است که کارگردان این فرصت را دارد تا به مقدار نیاز با بازیگرانش تمرین کند. اتفاقی که برای نمایش های پر شخصیت رخ نمی دهد و بازیگران نمایش درگیر کارهای دیگری هستند و زمان تمرینات نمایش کاهش می یابد؟

در شرایط عجیب و غریبی تئاتر کار می کنیم و چون خودم تهیه کننده نمایش هایم هستم و برایم مهم است کارهای متوسط به واسطه تعداد شخصیت ها، زمان تمرینات و مدت نمایش انتخاب و اجرا کنم. کارهای بیگ پروداکشن با تعداد زیاد بازیگرکه نیاز به تهیه کنندگی گسترده دارد با شرایط کاری من همخوانی ندارد. اسپانسر هم برای نمایش هایی وجود دارد که بازیگران ستاره داشته باشند. در این نمایش تلاش کردم از بهترین و درخشان ترین تئاترهای در بحث بازیگری و سایر عوامل پشت صحنه انتخاب کنم.

 

رضا بهبودی یکی از انتخاب های درست نمایش است که قبلا هم تجربه ایفای چنین نوع نقش هایی داشته است؟

بله، رضا بهبودی بازیگر توانایی است. آناهیتا اقبال نژاد هم یک آرتیست تمام و کمال است.

 

در اجرایی که از نمایش شما دیدم جاهایی به نظر می رسید آناهیتا قبال نژاد در چند بخش  نمایش تمرکز کاملی روی ایفای نقشش نداشت؟

تئاتر یکی از میرا و زنده ترین هنرها است و هر شب اجرا تفاوت هایی با سایر اجراها دارد و این مهم است که در نظر بگیریم که مثلا بازیگری در یکی از اجراها شاید به خاطر مشکل جسمی و یا درگیری ذهنی در لحظاتی چنین شرایطی را داشته باشد و تمرکزش از بین برود. به خصوص چنین نمایش سختی که تمام تمرکزش روی بازی دوبازیگر است.

 

در نمایش حتی موسیقی هم وجود ندارد که به کمک بازیگران در برخی از شرایط بیاید؟

به نظرم استفاده از موسیقی برای این نمایش زیادی بود. در ادامه بحث قبلی هم باید عنوان کنم که چون خودم بازیگرم شرایط بازیگران را در چنین مواقعی درک می کنم. اما به هرحال حق شمای منتقد و تماشاگر است که به این  مسائل بپردازید. از طرفی علی رغم خواهشم در شروع نمایش در برخی از شب های اجرا از تماشاگران برای خاموش نگه داشتن موبایلشان، بازهم در برخی از اجراها موبایل  تعدادی از تماشاگران روشن است و باعث برهم خوردن تمرکز بازیگران می شود و باید این مسائل را هم توجه داشت. به هر حال اجرا و بازی در نمایش دو نفره مثل بند بازی است. شب قبل به بازیگران اشاره می کردم که فضای نمایش به خصوص در نیمه اولش نیاز به ریتم آرام و پرسکون دارد و من باید در این حوزه کارم را درست انجام بدهم و نپردازم به این مسئله که ذائقه مخاطب با دیدن برخی از نمایش ها تغییر کرده و من باید بدون دلیل ریتم نمایشم را سریع تر کنم. البته جاهایی باید برای به ذائقه مخاطب احترام قائل شد و جاهایی با توجه به شرایط نمی شود سلائق همه نوع مخاطبی را جلب کرد. ریتم زندگی این زوج سالخورده پر از سکون و ملال است که من در ساختار نمایش به آن پرداختم. در شروع تمرینات برای نزدیک شدن بهتر بازیگران با فضای نمایش به ریتم فیلم طبیعت بی جان سهراب شهید ثالث اشاره کردم.

 

در لحظاتی از نمایش با استفاده درست از برخی از خصوصیات شخصیت ها مثل علاقه و اشتهای مرد به خوردن غذا و یا علاقه اش به داشتن سگ تلاش کردید این ریتم را روان ارائه کنید؟

اگر ریتم نمایشی درست باشد دیدنش ملال آور نیست. می شود ریتم کند یک جلسه سخنرانی را دید و لذت برد و می شود هم از ریتم تند یک مراسم عروسی لذت نبرد. در نمایش خرده نان با توجه به ساختار و فرم اجرایش حتی یک ثانیه تعلل و یا شتاب بازیگر در گفتن دیالوگ ریتم را از بین می برد.

 

یکی از نقاط قوت کار شما در اقتباس از نمایش نامه لویی کالافورت است که بدون دلیل نرفتید به سراغ تغییرات بی مورد و غیر ضروری و به جهان اثر که در دهه هفتاد میلادی رخ می دهد وفادار بودید؟

ترجمه این نمایش را سال نود از نمایشگاه کتاب تهیه کردم و بعد از خواندنش در ذهنم بود و در مقطعی هم شرایط پیش آمد که برای تولید تله تئاتر ارائه اش کنم که امکان تولیدش فراهم نشد و دلیل علاقه ام هم محتوای این نمایش نامه بود و از قبل علاقه خاصی به کالافورت نداشتم.

 

کالافورت در ایران نام شناخته شده ای نیست؟

در ایران شناخته شده نیست؛ اما در فرانسه بسیار نام آشنا است. موضوع اثر که به زندگی میانسالی و بی تفاوتی می پرداخت جز دغدغه های ذهنیم شد و تابستان امسال رفتم به سراغ استارت برای روی صحنه بردنش.




نظرات کاربران