کارگردان «یک هفته راه رفتن در بهشت»
همیشه به دنبال تفاوت هستم ؛ همیشه کمبودها باعث خلاقیت میشود
مایش «یک هفته راه رفتن در بهشت» نمایشی استاندارد است که منطبق بر فرهنگ بومی در فضایی سورئالیستی داستانی چند لایه را به مخاطبش عرصه می کند. این نمایش اجراهای موفقی در شیراز داشته و چهار نوبت در این شهر به روی صحنه رفته است و در جشنواره بین المللی تئاتر فجر هم حضور موثری را تجربه کرد. محمد هادی هاشمزاده کارگردان باسابقه ای است و تا به حال بیش از ۱۵ نمایش را روی صحنه برده است.
محمد هادی هاشم زاده از فعالان تئاتر استان فارس است که شش دوره برگزیده جشنواره استانی بوده و سه دوره از طریق این رویداد به جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راه یافته است. او در دو دوره از جشنواره استانی به عنوان کارگردان جوان فعال مورد تقدیر قرار گرفته است. نمایش «یک هفته راه رفتن در بهشت» در بخش مسابقه بینالملل سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در دو بخش طراحی نور و گریم کاندیدا بود. این نمایش از ۱۰ اسفند تا ۲۵ اسفند ساعت ۱۹ در تالار قشقایی روی صحنه رفته است. داستان این نمایش درباره شخصیتی بهنام اسماعیل است که در خواب به گذشته قبل از تولدش میرود و از حقایقی با خبر میشود. گفتنی است که بازیگران و عوامل این گروه تئاتری که از استان فارس هستند. امیر خواجه میرکی پور، معصومه (الهام) کشاورزی، محمد علی امیری، فرزاد پریدار، زهرا کارگر، محمدحسین نعمتی، بهنام مرادیقیری، فاطمه احسانی، علیرضا اصالحی و هستی کرمی بازیگران این نمایشند. نویسندگی این اثر را رضا گشتاسب و بازی سازی را فرناز حیدری، حدیثه شکرریز، افسانه حبیبی، مریم رضایی و فاطمه خانی شهرستانی برعهده داشته اند.عواملی که در این کار همکاری داشتهاند عبارتند از: سرپرست نورپردازان: ابراهیم برزگر، گروه نورپردازان: محمد فهندژ سعدی، محمد غریبی، سرپرست گروه: سمیه شیرزادی (نسیم)، مشاور کارگردان: اصغر زیبایینژاد، دستیار کارگردان: مهران زارع، بازیگردان: امیر خواجه میرکیپور، منشی صحنه: سارا کامگار، مژده نعمتالهی، طراح صحنه و نور: سید محمدهادی هاشمزاده، طراح و اجرای گریم: فرزانه رادفر، مجری گریم: مهسا کشوری قالتی، فاطمه فتحیزاده، زهرا میرشمسی، طراح لباس: سمیه شیرزادی، دوخت لباس: ملیحه علیایی، اصغر سلطانینژاد، موسیقی: مرتضی مصطفوی، ساخت آکسسوار: محمدعلی امیری، صیاد مرئی، محمدامین خسرویخواه، مدیر هماهنگی: مجتبی حدادی، عکاس: سحر ویسه، مدیر صحنه: محمدمهدی رفعتپناه و طراح پوستر: زهرا همایپور.با محمد هاشم زاده درباره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.
نکتهای که در نمایش «یک هفته راه رفتن در بهشت» آن را از اغلب نمایشهای موجود متمایز میکند، ارائه الگوهای درست تعلیق و وحشت با نگرهها و فرهنگ ایرانی است. چقدر در حین کار روی این نمایش به این مسائل توجه داشتید؟
اگر صادقانه بخواهم پاسخ بدهم، همیشه به دنبال تفاوت هستم. تفاوت در نگرش به تئاتر، تفاوت در طراحی، تفاوت در مضمون و ساختار. اغلب کارگردانها اعتقاد دارند که اثر باید خیلی ملموس و نزدیک به زندگی مخاطب باشد. من خلاف این قضیه فکر میکنم و تماشاگر قبل از اینکه به سالن محل اجرا بیاید باید بداند که به دیدن تئاتر آمده است. تئاتر مجموعهای شامل نور، دکور، میزانسن، طراحی، لباس، گریم و موسیقی است. تئاتر هنر کامل کننده همه هنرها است. خیلیها با نگاه سادهانگارانه به تئاتر نگاه میکنند و من اصلاً تئاتر رئالیستی را تئاتر نمیدانم. در کارم سبک خاصی را دنبال میکنم و تمام نمایشهایی که روی صحنه بردهام سورئالیستی بودهاند و در این فضای غیر واقعی تماشاگر متوجه میشود که با دیدن نمایش به یک سری از تجربیاتی که تا به حال آنها را تجربه نکرده دست پیدا میکند. درست مثل خواب و کابوس.
آیا نمایش «یک هفته راه رفتن در بهشت» مبتنی بر ویژگیهای بومی بختیاری و استان فارس است و یا درامی ساخته ذهن نویسنده اثر محسوب میشود؟
در استان فارس بختیاری نداریم و لرهای خاص این استان در منطقه زیست میکنند و در استان فارس هموطنان لر و ترکهای قشقایی زندگی میکنند. این متن و اجرای این نمایش زاییده ذهن من و نویسنده است و در کارهایم از فضای بومی محل زیستم تأثیر میگیرم و از آنها استفاده میکنم.
این استفاده از بوم، لهجه و نوع پوشش شخصیتها یک جور متن و فضای نمایش را رنگ آمیزی میکند؟
سوای بحث رنگ آمیزی فضای نمایش جنبههای کاربردی دیگری هم دارد و در اجرای ویژه جشنواره یک سری دیگر از آیینهای منطقهمان مثل رقص دستمالبازی که پر از قاعده و قانون است را به نمایش الصاق کردیم.
آیا آشفتگی ذهنی و کابوسهای اسماعیل داستان و فضای نمایش را به وجود میآورد؟
روایت غیر خطی نمایش و کابوسی که اسماعیل میبیند در رقم خوردن بیس اصلی نمایش مؤثر است و تمام اتفاقات گذشته را مادرش در خواب برای او واگویه میکند. زندگی مادر اسماعیل در روستایی به نام ناصرآباد رقم میخورد. اثبات شده اگر انسان تمام واقعیتهای هستی و مسائل پیرامون مرگ را بفهمد از فهم زیاد جان تهی میکند. این اتفاق برای اسماعیل رخ میدهد و یک سری واقعیتها را متوجه میشود که از ظرفیتش خارج است و او در انتهای نمایش میمیرد.
آیا فرامرز شخصیت شر مطلق نمایش است که هیچ وجوهات انسانی در او دیده نمیشود؟
داستان نمایش به دوران رضا شاه برمیگردد. یک سری اتفاقات باعث شکل گیری یک شخصیت میشود. فرامرز آدمی است که همه با او در ارتباط هستند. یکی دوستش است. یکی دشمنش و دیگری از او میترسد. به نوعی فرامرز محوریت تمام اتفاقات و رخدادهای نمایش است و فرامرز بین تیپ – شخصیت در نوسان است و این مسئله درباره سایر آدمهای نمایش هم مصداق دارد.
در بحث نورپردازی نمایش جاهایی که نور پردازی توسط خود بازیگران انجام میشود شاهد خلاقیتهای جذاب و متفاوتی هستیم؟
برد نمایش در خلق فضا سازی و اتمسفر است. زمانی میتوانیم اثر موفقی داشته باشیم که فضایش برای مخاطب قابلباور و پذیرش باشد. در شروع شکلگیری نمایش به چنین نوع نورپردازی توجه داشتیم و همیشه کمبودها باعث خلاقیت میشود و در طراحی نور، نورهای موضعی میخواستیم که قابل حمل و نقل در دست بازیگران باشد. از طرفی این نوع نورپردازی سفید رنگ این چالش را دارد که با داغ شدنش بازیگر نتواند آن را در دستانش حفظ کند.
نور سفید رنگ چه کارکردی دارد؟
فضای برزخ گونه را نشان میدهد. در ادامه بحث نورپردازی رفتیم به سراغ استفاده از لوله پولیکا و لامپهای هالوژنی با عدسیهای مختلفی را در داخل آنها نصب کردیم و نور موردنظر را طراحی کردیم. با توجه به فضای سورئال نمایش و اینکه میخواستیم در صحنه این فضا ملموستر به مخاطب نشان داده شود با این طراحیهای نور که در تاریکی مطلق در دست بازیگران موقعیت صحنه را به نمایش در میآورد به خواستهمان رسیدیم.
منبع : ایران تئاتر - احمد محمد اسماعیلی