شادی کرم رودی بازیگر نمایش «بی صدایی»:
نقشی که به آن اعتقاد نداشته باشم را نمیپذیرم
در نمایش «بی صدایی» شخصیت های نمایش در پی واکاوی قتلی هستند که پنجاه سال قبل رخ داده است. در این واکاوی مرز میان حقیقت و تخیل در هم آمیخته می شود. شادی کرم رودی در نقش نوا سپهری دختری درون گرا و متفکر تلاش می کند زوایای پنهان و آشکار قتل پدر بزرگش را بازنمایی کند. او سه سال قل هم در نمایش بازی یالتا به کارگردانی زنده یاد لوون در نقش یک دختر احساساتی ارائه کرد.
شادی کرم رودی بازیگر مستعدی است که اولین حضورش در فیلم متفاوت و فرمگرای «ماهی و گربه» شهرام مکری بود و او با بازی درستش در فیلم «یک شهروند کاملاً معمولی» به کارگردانی مجید برزگر توانست حضورش را در بازیگری تثبیت کند. کرم رودی دو سال قبل هم در فیلم «دارکوب» در نقش زن جوان معتادی که بین عشق و خیانت به نزدیکترین دوستش در تردید است بازهم درخشان ظاهر شد.نگاه فلسفی و ژرف و توام یا تلخ بینی شاه میری در نمایش «بی صدایی» اثری تفکر برانگیز و پر از سؤالات هستی شناسانه درباره مرگ، نامیرایی و راز مانا بودن در ذهن مخاطبش ایجاد میکند. مخاطبی که قطعاً بعد از خاتمه اجرا ذهنش مدتها با مضمون نمایش درگیر خواهد بود. نمایش «بیصدایی» به نویسندگی سهیل امیرشریفی و آزاده شاهمیری و کارگردانی آزاده شاهمیری فروردین ماه اجرای خود را در تالار سایه آغاز کرده است. نمایش «بیصدایی» پیش از این در فستیوال هنر بروکسل، بخش اصلی فستیوال تئاتر ادینبورو، فستیوال تئاتر اشپکتکل زوریخ، فستیوال تئاتر کرالا و تئاتر اوزین ژنو اجرا شده است. این نمایش پس از اجراهای جهانی خود برای نخستین بار در فروردین و اردیبهشت ۹۸ در تهران اجرا میشود. ضمن اینکه خرداد ماه سال جاری نیز اجراهای خود را در فستیوال تئاتر فِستوُخن وین ادامه خواهد داد. شادی کرمرودی و آزاده شاهمیری در این نمایش ایفای نقش میکنند. در خلاصه نمایش آمده است:
در بهار 1441 نوا در گفتوگو با مادرش گذشتهای را که درست به خاطر نمیآید، از طریق تصاویر باقیمانده بازسازی میکند. سهیل امیر شریفی (ساخت ویدئو)، علی کوزهگر (طراح نور)، ادیب قربانی (آهنگساز)، مرضیه سید صالحی (طراح لباس)، حمید حمیدی (طراح گرافیک)، ملیکا شکری (دستیار کارگردان)، صبا عماد آبادی (دستیار صحنه)، شاهین دانشفر (عکاس)، استودیو پایان خوش (ساخت تیزر)، بهزاد دورانی، سجاد تابش، هدی حیدری، مریم رحیموند (بازیگران ویدیو)، نوید مهیمنیان و وحید الوندیفر (فیلمبرداران)، هادی معنوی پور (صدابردار)، محسن خیرآبادی (تدوین و اصلاح رنگ)، حسین قورچیان (صداگذار)، مهدی چاکری (دستیار کارگردان) گروه اجرایی نمایش «بیصدایی» را تشکیل میدهند. با شادی کرم رودی درباره بازیش در این نمایش گفتوگویی انجام دادهایم.
حضورتان در بازیگری با بازی در کار فیلمسازان سینمای مستقل و هنری مثل شهرام مکری و مجید برزگر رقم خورد و در ادامه با فیلم «دارکوب» نقش مؤثری ایفا کردید؟
بله، مهمترین ویژگی کیفیت نقش است و مدیوم آن چه سینما و چه تئاتر باشد در مرحله بعدی اهمیت قرار دارد. کارم را در سینما با بازی در «ماهی و گربه» آغاز کردم و البته نقشم کوتاه بود، اما برایم تجربیات بسیار خوبی به همراه داشت و این فیلم تعداد زیادی بازیگر به سینما و تلویزیون معرفی کرد. در ادامه هم در فیلم «یک شهروند کاملاً معمولی» بازی کردم که اکران محدودی داشت و بنابراین بازیم در اشل گستردهای دیده نشد و نمایش منحصر به حضور در جشنواره فیلم فجر و چند جشنواره دیگر و چند برنامه نمایش فیلم بود. اما همین نمایشهای اندک فیلم هم توسط خیلی از اهالی سینما دیده شد و به همین خاطر بازی در این فیلم بهروز شعیبی ایفای نقش زن معتاد را در «دارکوب» به من پیشنهاد داد.
در تئاتر هم در «بازی یالتا» نقش یک دختر احساساتی و رمانتیک قرن نوزدهمی روس را بازی کردید و در نمایش «بیصدایی» نقش دختری درونگرا، مصمم و باهوش ایرانی را ایفا کردید که بسیار از هم دور هستند؟
بله، همینطور است همه نقشهایم با یکدیگر متفاوت هستند و خیلی دوست دارم در بازیگریم این رویه حفظ شود و دوست دارم در زمینه پیشنهادهای بازیگری بتوانم نقشها ی مهمی را بازی کنم. نقش باید چالش زا باشد تا توانایی و عیار کار بازیگر را مشخص کند. تا به نقشی اعتقاد نداشته باشم در آن کار بازی نخواهم کرد. در حدود دو سالی است که درگیر اجرای نمایش «بیصدایی» هستیم و نمایش حضورهای موفقی در فستیوالهای خارجی داشت و تفاوت میان دو نقشم در «بازی یالتا» و «بیصدایی» خیلی حائز اهمیت و گسترده است. نوای نمایش «بیصدایی» دختری تحصیلکرده، عملگرا و باهوش است و شخصیت دختر جوان نمایش «بازی یالتا» ساده دل و احساساتی است.
به لحاظ سن و سالی از سن واقعی شما بیشتر به نظر میرسد؟
بله، نوا در حدود سی و پنج ساله است و از من هفت – هشت سالی بزرگتر است. نکته مهم تأثیری که از خواندن متن نمایشنامه در من ایجاد شد.
آیا با اتکا و اعتماد به نمایشنامه بازی در این نمایش را قبول کردید؟
در دانشگاه آزاده شاهمیری از اساتیدم بود و در ضمن فیلم کوتاه سهیل امیر شریفی به نام دیدن را دیده بودم و فیلم خوبی بود. بنابراین با شناخت کامل نقش را قبول کردم و میدانستم نمایش موفق و تأثیر گذاری خواهد بود.
جنس بازی شما در قالب شخصیت نوا درونی، استلیزه و با کمترین اکت بیرونی است. آیا ایفای این نوع نقشها از سایر نقشها دشوارتر نیست؟
کار دشواری در بازی این نقش داشتم. زمانی که یک نقش میتواند با وجوهات بیرونی خودش را ابراز کند کار بازیگر آسانتر است. نوا شخصیتی درونی دارد و در طول اجرا مدام خودش را در برابر نگاه مادرش کنترل میکند. کامنت های جالبی از سوی مخاطبان شنیدم که برایشان جالب بود که بازیم در قالب شخصیت نوا، شخصیتی که در آینده زندگی میکند به ویژگیهای آدمهای آن دوره نزدیک به نظر میرسد و توانستهام در بازیم آن را ارائه کنم.
به نوعی میشود پیشبینی کرد که آدمهای چهل سال بعد خیلی سرد و بیتفاوت تر از آدمهای این دوره و زمانه باشند؟
بله، تلاش کردم جنس بازیم این سردی و ربات مانند بودن نوا را برجسته کند. همین آلان هم آدمهای دو نسل قبلتر از ما هم بسیار برونگراتر از ما هستند.
در تداوم چنین ویژگی شخصیتی نوا، او رابطه صمیمی و گرمی با مادرش ندارد؟
بله، مادرش همچنین اشارهای دارد و رابطهشان چندان صمیمی و گرم نیست.
نکته مهم درباره شخصیت نوا این است که بسیار از سن و سالش پختهتر و عقلانیتر به نظر میرسد. دلیل این مسئله چیست؟
نوا همانطوری که اشاره کردم شخصیت علمی دارد و دستگاهی هم که اختراع کرده و صدای آدمها را از گذشته پیدا میکند نشان میدهد آدم پخته و باخردی است و بیشتر ترجیح میدهد سرش با کار و تحقیقاتش گرم باشد تا مراودات اجتماعی.
گفت و گو از احمد محمد اسماعیلی ( ایران تئاتر)