در حال بارگذاری ...
...

در پنجمین نشست آسیب‌شناسی تئاتر فجر مطرح شد؛

عزیمت از کمیت‌گرایی به سمت کیفیت

در پنجمین نشست آسیب‌شناسی تئاتر فجر مطرح شد؛

عزیمت از کمیت‌گرایی به سمت کیفیت

پنجمین نشست دفتر پژوهش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی با موضوع آسیب شناسی جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

پنجمین نشست دفتر پژوهش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی با موضوع آسیب شناسی جشنواره بین المللی تئاتر فجر ساعت 45/16 روز جمعه 20 اردیبهشت با حضور شهرام کرمی مدیر کل هنرهای نمایشی و نادر برهانی مرند دبیر جشنواره تئاتر فجر در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

در این نشست که با موضوع «فعالیت های بین الملل» در جشنواره های تئاتر فجر برگزار شد قطب الدین صادقی، محمدرضا علی اکبری و آرش عباسی به عنوان سخنران حضور داشتند.

قطب‌الدین صادقی در ابتدای این نشست در سخنانی گفت: متاسفانه باید اذعان کرد به جز مواردی معدود هیچ کار برجسته ای از گروه های خارجی را در ادوار جشنواره فجر شاهد نبوده ایم و هیچکدام محتوای بزرگی نداشته اند. ما باید کاری کنیم که از این کمیت گرایی و شلوغ بازی به سمت کیفیت حرکت کنیم. یعنی برای نمونه اگر 20 کار درجه یک ایرانی را که می توانیم بعضی از آن ها را سفارش بدهیم مطمئناً بسیار مطلوب تر خواهد بود. این همان کاری است که فستیوال آوینیون می کند. اثر ایرانی که پیش تر اجرا شده که دیگر نباید در جشنواره عرضه شود. جشنواره برای رو کردن آخرین دستاوردها و تکنیک ها و توانایی هایی است که به دست آورده ایم. جشنواره مرور نیست. به نظر من یکی از بزرگترین آسیب های جشنواره فجر این است که کمیت را بر کیفیت ارجح دانسته است. در جشنواره ای مثل آوینیون شاید تنها حدود 40 تا 50 اثر روی صحنه می رود؛ هرچند در بخش آف این فستیوال ممکن است تا یک هزار اثر هم اجرا شود.

صادقی در ادامه افزود: ما باید در چهارچوب این جشن سیاسی بزرگ به دنبال ارتقای تئاتر باشیم. نکته دیگر اینکه جشنواره مدیر خوب می خواهد؛ مدیری که به خصوص مداومت داشته باشد. در جشنواره ای مثل آوینیون هر مدیری دست کم 10 سال هدایت جشنواره را بر عهده دارد؛ چرا که در زمانی کمتر از این قادر نخواهد بود سیاست ها و چشم اندازهایش را دنبال کند. به نظر من مدیریت یک جشنواره امری تخصصی است. اشکال بخش بین‌الملل جشنواره فجر به خود جشنواره برمی‌گردد. اولین مشکل، تعریف آن است. یعنی معلوم نیست تعریفش چیست. تمام جشنواره‌های عالم یا به مناسبت‌های موسمی شکل گرفته‌اند یا تاریخی. جشنواره فجر ظاهرا و باطنا قرار است به مناسبت دگرگونی بزرگی که در عرصه سیاسی رخ داد، ویترینی برای تئاتر ارائه دهد. زمانی که انسان وارد جامعه می‌شود هر نهادی که می‌آفریند برای برطرف کردن یکی از نیازهایش است. ما چه نیازی داشته‌ایم که جشنواره تئاتر فجر را راه انداختیم؟ تا زمانی که به این پرسش بازنگردیم نمی‌توانیم به باقی پرسش‌ها جواب دهیم.مسئله دیگر که بخش جهانی جشنواره تئاتر فجر را ضعیف می‌کند سانسور است و مسئله دیگر ذوق پایین در هنگام انتخاب. ما باید از فرهنگ‌های دیگر اطلاع پیدا کنیم و خودشیفته نباشیم. فرهنگ‌های جهان را بشناسیم و از دستاوردهای آن‌ها استفاده کنیم. تمام جشنواره‌های جهان اخذ دستاوردهای نوین‌اند. این‌ها را ببینیم و با ترفندی فرهنگی به تئاتر خودمان تزریق‌شان کنیم. 

محمدرضا علی اکبری دیگر سخنران این نشست نیز در ادامه بیان کرد: ما از یک سو با معیارهایی جهانی روبه رو هستیم و از سوی دیگر تجربه هایی را در دوره های مختلف برگزاری جشنواره فجر به دست آورده ایم که در مقایسه آن معیارها و تجربه هایی که به دست آورده ایم، اولویت های فرهنگی و شرایط جغرافیایی خاص خودمان را حتماً باید در نظر بگیریم. پرسش این است که ما چه انتظاری از این جشنواره داریم که روزی روزگاری با هدفی خاص یعنی پاسداشت یک مناسبت و تغییر و تحولی اجتماعی در کشور ما رخ داده است. امری که به نظر می رسد بخش بین الملل جشنواره را تحت تاثیر قرار می دهد، نبود نگاه مشخص نسبت به کارکرد اصلی جشنواره است. بدون تعارف همه ما می دانیم تمام کسانی که دست اندرکار هستند به عنوان هنرمند و کسانی که در ادوار مختلف حضور داشته اند، اساتید دانشگاه و مخاطبان انتظاری که از جشنواره دارند، انتظاری بیش از حد و توان این جشنواره است. جشنواره ای که همه ما انتظار داریم سهم خودمان را از آن برداریم و انتظار داریم تمام مشکلات تئاتر ما را حل کند. به این ترتیب نمی توان با توجه به انتظارات، جشنواره فجر را با هیچ جشنواره دیگری در جهان مقایسه کرد. جشنواره های جهانی حتی معتبرترین آن ها مثل آوینیون و ادینبرو منتسب و مختص به یک شهر خاص هستند؛ منظور این است که جشنواره قرار نیست تمام نیازهای یک کشور را پوشش دهد. درباره راهکارها در این سال ها زیاد صحبت شده و تلاش هایی صورت گرفته، اما شاید یکی از این راهکارها این باشد که بر حسب نیازسنجی های خودمان از تاثیری که حضور آثار یا اساتید خارجی می تواند در تئاتر ما داشته باشد، به پخش شدن این جشنواره در طول یک سال و محول کردن بخشی از انتظارات ما به جشنواره هایی باشد که در طول سال برگزار می شوند. به نظر می رسد بحث اصلاح ساختاری جشنواره مسئله ای است که شاید به عمر خیلی از ما قد ندهد، اما شخصاً به تاثیرات فردی و مقطعی اعتقاد دارم. یعنی باید بتوانیم از حضور آقای برهانی مرند در اندازه مقطعی که این سکان را بر عهده دارد استفاده کنیم. فکر می کنم به محدودیت ها و در عین حال ظرفیت های تئاتر خودمان باید قائل باشیم. نکته دیگر آن است که تئاتر حرفه‌ای آن‌ها برنمی‌تابد که هر کسی از جایش بلند شود و بگوید من کارگردانم، پول هم دارم و هر جا دلم بخواهد اجرا می‌روم. پس نخست باید به این سوال پاسخ دهیم که تئاتر ما تا چه میزان در حد و اندازه دنیا هست و بعد برای آن تصمیم بگیریم. معتقدم کم حوصله‌ترین جاندار روی کره زمین، تماشاگر تئاتر ایرانی است و گاهی رفتارهایی می‌کند که حرفه‌ای نیست.

آرش عباسی نیز در ادامه این نشست به بیان سخنانی پرداخت و گفت: وقتی می خواهیم در مورد جشنواره و بخش بین الملل آن حرف بزنیم، اولین چیزی که به ذهن من می آید این است که بخش بین الملل خیلی به ما کمک کرده تا با تئاتر جهان آشنا شویم. اما برای اینکه به ارتقای عملکرد این بخش بپردازیم، ابتدا باید به این فکر کنیم که اساساً تئاتر ما قابلیت و ظرفیت ارائه در سطح بین المللی را دارد یا نه؛ در ابعاد جهانی می گنجد یا نه. اینکه مخاطب ما اندیشه و فهم مخاطب دیگر کشورها را در قابل تئاتر دارد یانه. به گمان من متاسفانه مخاطب ما این درک و فهم را ندارد. زیاد بودن مخاطبین جشنواره های ما به نظر من به هیچ وجه نکته مثبتی به شمار نمی رود. همه این ها از دوره ای برمی آید که شعار زشت و کریهی مطرح شد با عنوان « تئاتر برای همه» که به نظر من حرکتی بسیار عجیب و غریب و غیرمنطقی بود. تئاتر نمی‌تواند دغدغه همه باشد و به همین دلیل است که از جانب عده‌ای رفتاری زننده می‌بینیم. اساسا ما به عنوان تئاتربین‌های ایرانی، آدم‌های پرمدعایی هستیم که در مقابل همه چیز گارد می‌گیریم. مسئله این است که در اروپا تکلیف تماشاگر تئاتر با خودش مشخص است و در ایران مشخص نیست. شما بلیت خریده‌اید و به تماشای یک اثر نشسته‌اید به این معنا که کسی وادارتان نکرده است، آن را ببینید. تماشاگر اروپایی وارد تئاتر شهر که می‌شود مطمئن است آدم‌هایی در آن جا هستند که لیاقت پرداخت پول برای تماشای کارهایشان را دارند! من یک وجه فلسفی برای تئاتر قائل هستم که مخاطب عام به هیچ وجه نمی تواند پذیرا و مخاطب آن باشد. به همین دلیل است که بعضاً رفتارهای بسیار زشت و زننده ای از تماشاگران در مقابل آثار خارجی می بینیم.در ارتباط با محورهایی که در آسیب شناسی این رویداد در نظر گرفته شده به عنوان نمونه در پاسخ به اینکه آیا وجود کارگاه های آموزش در جشنواره لازم است، باید بگویم اساساً جشنواره محل آموزش نیست. جشنواره جایی است برای تبادل و من ترجیح می دهم به جای ورکشاپ های آموزشی مدیران تئاتری دیگر کشورها را در جشنواره ببینم. آموختنی ها را در جای دیگری هم می شود دنبال کرد، ولی مهم این است که بتوانیم ارتباط برقرار کنیم.