در حال بارگذاری ...
نوشتاری از شاگرد جلال ستاری؛

استاد دلم برای شما تنگ است

ابراهیم گله دارزاده پژوهشگر تئاتر و رییس مجموعه تئاتر شهر که از سال‌ها پیش نزد جلال ستاری شاگردی کرده است، به دنبال درگذشت این چهره فرهنگی و ادبی، یادداشتی را نوشت.

به گزارش روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر به نقل از ایسنا ، ابراهیم گله دارزاده پژوهشگر تئاتر و  رییس مجموعه تئاتر شهر  که از سال‌ها پیش نزد جلال ستاری شاگردی کرده است، به دنبال درگذشت این چهره فرهنگی و ادبی، یادداشتی را نوشت.

او در این نوشتار که آن را در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:

«مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد

در سوگ یک اسطوره، جلال ستاری

توانایی انسان در فراموشی هراسناک و در عین حال کارگر است. باید برای لحظاتی چهره و لبخند و کلام جلال ستاری را فراموش کنم مگر بغض امانم دهد و قلم در دستم قوام بگیرد. باید کمی فاصله بگیرم او را در آیینه ­ی کتاب­هایش به یاد بیاورم، لابد شما هم تجربه­ اش را داشته­ اید وقتی کسی را از نزدیک می ­شناسید هنگام خواندن نوشته ­هایش، گویی نجوایی از صدای او در گوشتان زمزمه می ­شود. باید به کتاب­خانه ­ام نگاه نکنم، چند قفسه تکرار نام اوست.

 انتظار زیادی است، فراموشی سخت­ تر از نوشتن از او است که به تعبیر خود پنج دهه خود را به صندلیِ میز کارش دوخته بود و بی لحظه­ ای بطالت پژوهید و نوشت و نوشت. جلال ستاری محصول نبود پدیده بود و همین او را دست­ نیافتنی می­ کرد فاصله­ ی آشکارش از دیگران در آگاهی از فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین قابل انکار نیست.

می­ گفت تئاتر ضروری است، گفتم تئاتر خوب یا تئاتر؟ گفت: برای این سرزمین همین که ببینیم دو نفر بی جدل به هم حق حرف زدن بدهند خوب است تا دست کم شکل گفتگو را یاد بگیریم تئاتر خوب و بدش نمایش گفت­گو است، پس تئاتر ضروری است.

می­ گفت شاهی خونریز هر روز دختری به کابین می ­بُرد و پیش از بامداد او را سر می­ بُرید شهرزاد هزار قصه گفت تا شاه خونریز عاشق شود و خود آبسن زندگی. ارزش هر قصه بهای یک روز زنده ماندن بود، زمان بود و عایدی قصه­ ها تبدیل خونریزی به عشق بود. 

می ­گفت فرهیختگی و آزادی خواهی سلوک است، رخت نیست که بَرَت کنی.

نام جلال ستاری با اسطوره­ شناسی پیوندی ناگسستنی دارد، اما می­ خواهم از کنجی دنج کمی دورتر از اسطوره به این دانشمند نگاه کنم.

فارغ از اینکه 102 کتاب­ ستاری ترجمه یا تالیف هستند، در نگاهی اجمالی به فهرست کتاب­ها، بلافاصله تکرار بعضی واژگان نظر جوینده را جلب می ­کند. پر تکرارترین واژه در عناوین کتاب­ها واژه ­ی «اسطوره» است. کلمه­ ی اسطوره 25 بار در نام کتاب­ها آمده­ است. دومین واژگان پرتکرار دو کلمه: «پژوهش» و «فرهنگ» است هر کدام 13 بار بر جلد کتاب­های ایشان آمده است. پس از آن، واژه ­ی «رمز» با 9 بار و «عشق» با 8 بار از کلماتی هستند که به عنوان نشانه­ بر زیست ذهنی دکتر ستاری گواه هستند.

روزی را به خاطر می ­آورم که گفت همه­ ی کتاب­های عالم رویای سعادت انسان دارند. از کتاب­های ریاضی تا ادبیات برای آن است تا کمی زندگی تسهیل شود، شاید عشق حاصل شد، پس مهم  نیست چند کتاب خوانده­ ایم ادراک باید در زیست انسان آفتابی شود.

 کمتر مضمونی مانند «عشق» آشکارا نمایانگر سلوک ذهنی ستاری است. کتاب «اسطوره­ های عشق» نوشته­ ی «دنی دوروژمون» همان طور که از نامش پیداست به عشق از منظر اسطوره شناختی می ­نگرد، پس از آن ستاری کتاب «عشق» نوشته­ ی «رنه آلندی» را به فارسی برمی­ گرداند که نگاهی روانکاوانه به عشق دارد و در پی آن به تالیفاتی چند در زمینه­ ی «عشق» می­ پردازد که از آن جمله می ­توان به «عشق صوفیانه»، « پیوند عشق میان شرق و غرب»، « حالات عشق مجنون» و « اسطورة عشق و عاشقی در چند عشقنامة فارسی» و آثار دیگر اشاره کرد.

واژه­ ها را با دقت و وسواس به کار می­برد در مورد یونگ می­ گفت آن دانشمند یگانه، به پیاژه می ­گفت نابغه دوران، اما تنها یک نفر را استاد خطاب می­ کرد. می ­گفت استاد بهترین است نباید به همه­ ی آموزگارانت استاد بگویی، بهترینشان استاد است.

با بغض می ­گویم استاد دلم برای شما تنگ است.»

جلال ستاری، نویسنده، اسطوره شناس، پژوهشگر و مترجم شامگاه شنبه نهم مرداد ماه در آستانه نود سالگی درگذشت.  




نظرات کاربران