در حال بارگذاری ...
...

منتقدان تئاتر ایران عیش و نیستی را نقد کردند

منتقدان تئاتر ایران عیش و نیستی را نقد کردند

نشست نقد و بررسی نمایش عیش و نیستی نوشته تیری مونیه و به کارگردانی ایرج راد شب گذشته با حضور اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در تالار چهار سو تئاتر شهر برپا شد.

به گزار ش سایت خبری تئاتر شهر " کتایون حسین‌زاده " در خصوص نمایشنامه عیش و نیستی گفت: برای ورود به کنه یک اثر نگاشته شده تعمق در ایده ها و عقاید جامعه شناختی متن بسیار مهم است.

وی افزود: این نمایشنامه به دوره ای باز می گردد که انسان وارد عصر مدرنیته شده و آنچه در متن بیان شده را در کل جامعه می توان جامعیت داد. نگاه به قشر نویسنده و تصویر سلطه ای که در کاراکتر زن بیان شده است از مشخصه های اثر مدرن به شمار می رود. با بیان هر دیالوگ می توان به فلسفه حاکم بر متن پی برد و نویسنده به خوبی با دیالوگ هایی که برای هر کاراکتر نوشته قشری از جامعه را به تصویر کشیده است.

در این متن این نکته که چه طور افراد با جامعه کنار آمده اند و اگر نتوانند با شرایط همرنگ شوند باید همچون نقش اصلی این متن به مرگ ابدی تن دهند از دیگر نکات این متن به شمار می رود.

در ادامه رحمت امینی نیز متن و اجرای این نمایش را به دو قسمت تقسیم کرده و کلیت متن را یک هجویه درباره جامعه امروز و درباره زندگی به طور کل معرفی کرد. او سه لایه برای عدم سنخیت در متن در نظر گرفت که ابتدا در دنیای درونی نویسنده و آمال و آرزوهایش ، سپس در اندیشه و در نهایت به درون شخصیت ها باز می گشت.
این مدرس تئاتر ادامه داد:" خود قهرمان انگاری " در نویسنده ای که مایه های قهرمان شدن را ندارد به نوعی فضای دن کیشوت وار به اثر داده است و به نظر می رسد کارگردان بر اساس لایه اول که برای تماشاگر فضایی آشنا نیز دارد دست به انتخاب متن زده باشد.
وی بخش دیگری از متن را تصویری که از قدرت مطبوعات و رسانه نشان می دهد معرفی کرد که می تواند از نویسنده ای کم مایه ، شکلی اسطوره ای ارائه داد و زمانی که این حباب شکل گرفت دیگر واقعیت آن نویسنده جایی در ذهن مخاطب ندارد. نویسنده خوب در این متن نویسنده ای است که در اختیار رسانه باشد.
ایرج راد درباره شخصیت آنیبال لوبورنی توضیح داد: لوبورنی در این متن یک پاورقی نویس است که در اثر سرخوردگیهایی که داشته و نمود آن را می توان در زندگی خانوادگی اش مشاهده کرد به موجودی ضعیف و واخورده تبدیل شده که همه چیز را سیاه می بیند . حتی پوچی را هم قبول ندارد چون پوچی نیز به یک زندگی دیگر اشاره دارد .

او همه چیز را تاریک و در بن بسته می بیند. او تصمیم دارد خود را از سلطه ای که دامنگیر اش شده نجات دهد اما ضعیف تر از آن است که خود کشی کند . خود را از دیدها پنهان می کند در واقع باز هم پشت چیزی پنهان می شود.
این کارگردان تئاتر تصویری که تری مونیه از شارلاتانیزم رسانه ای ارائه می دهد که می تواند خط بدهد و واقعیت ها را تغییر بدهد تراژدی بزرگ متن و زمان حال معرفی کرده و زندگی خانوادگی در این نمایش را یک استعاره از جامعه اما قابل درک برای تمامی لایه های مخاطبان معرفی کرد.
راد تصویر جهان مصرف زده و مادی امروز را در متن با تعریفی مادی و فیزیکی که آنیبال لوبورنی از عشق می دهد تشریح کرده و افزود: دراین نمایش رسانه ها نیز که رسالت شان نمایاندن حقایق به مردم است ، اهداف و منفعت خود را پی می گیرند. متن یک آشفتگی جهانی بدون دیده شدن واقعیت ها را نشان می دهد.
در بخش دوم این نشست رحمت امینی به کارگردانی نمایش پرداخته و طراحی صحنه که از نماد های دایره سرخ رنگ ، دیوارهایی قفس مانند و درهای متعدد و نا مشخص بهره برده است را در خدمت کار معرفی کرد. در خصوص انتخاب بازیگر نقش اول این متن که خود کارگردان آن را ایفا می کند نیز گفت: احساس می کنم که ایرج راد با مشخصه های فیزیکی و حالت فرهیختگی که در ایشان است مناسب نقش یک نویسنده کم مایه و پاورقی نویس نیست.
او بلاتکلیفی کار در پرداختن به یک هجویه کامل و یک اثر طنز و همچنین نمود آن در نوع گریم پرسوناژها و از دیگر سو تسلط کارگردان بر بخش دوم اجرا به دلیل عدم حضوراش در صحنه را از دیگر موارد کارگردانی این نمایش عنوان کرد.
کتایون حسین زاده در رد نگاه امینی نسبت به شخصیت آنیبال لوبورنی گفت: به نظر من در متن نشانه هایی از یک نویسنده که زمانی نبوغ داشته و اکنون دچار افول شده است وجود دارد نمی توان گفت که این نویسنده به طور کل نویسنده مبتذلی بوده است. او به لحاظ شخصیت کاملا مثبت و دوست داشتنی است هر چند نقاط ضعفی نیز داشته باشد.

اعتقاد دارم آقای راد با ویژگی های فردی شان به خوبی از عهده این نقش بر آمده اند. ایشان یک جنتلمن کاملا موقر را نشان می دهند که در دورن دیگر چیزی برای عرضه ندارد. حرف های او ظاهر دهن پرکنی برای نسل جوان دارد.
راد نیز در معرفی نگاه خود به این شخصیت توضیح داد: کلود ، دختر جوان خبرنگار در معرفی شخصیت نویسنده می گوید " غول ابتذال، آنچه ما جوان ها باورش داریم!"
او در ادامه به بخش هایی که در متن وجود داشته و هرگز حاضر نبوده آن راروی صحنه بیاورد پرداخت و روند استفاده از استعاره برای اشاره به آن بخش ها را توضیح داد و افزود: قبول ندارم که کارگردان در نمایش خودش بازی کند اما در این کار در شرایطی قرار گرفتم که چاره ای جز بازی نداشتم با این حال تلاش کردم که از بازیگران و حتی دیگردوستانم درباره حضور خودم در صحنه نظر بگیرم که همواره با تایید روبرو شدم چرا که فکر میکردم که اتفاقا باید این فرد ظاهری موقر داشته باشد. روی تمام لحظات کار فکر شده و تلاش کرده ام تا آنچه نویسنده می خواهد در این نمایش بگوید در اجرا وجود داشته باشد.
بخش پایانی این نشست با پرسش و پاسخ تماشاگران ادامه یافت که به نسبت های اثر با جامعه امروز ما ، اگزیستانسیالیزم و ضد اگزیستانسیالیسم در جامعه اروپایی بعد از جنگ جهانی و شیوه بیان آن در نمایشنامه و مسئله دریافت های فرا متنی در آثاری که از فرهنگ های دیگر ترجمه می شوند مربوط می شد.