در حال بارگذاری ...
جلسه نقد و بررسی نمایش " بعضی وقتها خوبه که آدم چشمهاشو ببنده "برگزارشد

نگارش نمایشنامه های واقع گرایانه کاردشواری است

نمایش " بعضی وقتها خوبه که آدم چشمهاشو ببنده " نوشته آرش عباسی و کارگردانی سیاوش تهمورث در نهمین نشست باشگاه تئاتر تهران توسط اعضای کانون ملی منتقدان تئاترایران مورد نقد و بررسی قرار گرفت .
به گزارش روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر ، در ابتدای این نشست بهزاد صدیقی نویسنده و از اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران به نمایشنامه های آرش عباسی اشاره کرد و گفت : آثاری که تاکنون از آرش عباسی به عنوان نویسنده شاهد آن بودیم به نظر من از دسته آثاری هستند که دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی های آن دارای قدرت و پرداخت مناسبی هستند اما آنچه که من در نگارش این متن دیدم مقداری شتابزدگی بود که مایل هستم دلیل آن را از آقای عباسی جویا شوم .
آرش عباسی نویسنده نمایش در پاسخ به سوال صدیقی گفت : برای پاسخ به این سوال نمی دانم باید چه بگویم اما این احتمال را می دهم که به دلیل دشواری که در نگارش این متن همراه بود کمی شتابزده عمل کردم چون براین باورم نوشتن نمایشنامه هایی با این سبک به هیچ عنوان کار ساده ای نیست اما به هر حال هر چه بود تعاملی بود که با آقای تهمورث در پروسه نگارش متن داشتم و نمایشنامه در نهایت آن چیزی شد که شما در صحنه می بینید .
وی افزود: من همچنان در ارتباط با این اجرا مشغول نوشتن هستم و برای بهبود متن این کار تلاش می کنم حتی بر این باورم اگر امروز این نمایشنامه را باردیگر برای اجرا آماده کنم به طور حتم چیزهایی را کم وزیاد خواهم کرد چرا که خاصیت این اجرا به شکلی است که می توانم آن را اصلاح کنم .
صدیقی هم در ادامه صحبتهای عباسی گفت : اینکه آقای عباسی به بازنویسی متن در حین اجرا اشاره می کند برای من سوال است . اما باید به این نکته هم باور داشته باشیم که نگارش نمایشنامه های واقع گرایانه کاردشواری است و کمتر نویسنده ای در حوزه تئاتر اجتماعی توانسته موفقیت نسبی داشته باشد به همین جهت است که علاقه مندم از آقای عباسی این سوال را هم داشته باشم که در روند تولید اثر چقدر سعی کردید باورهای مخاطب را در نظر بگیرید؟
عباسی پاسخ داد: به عنوان نویسنده همواره وقتی شروع به نوشتن می کنم اول از هرچیز به راضی کردن خودم فکر می کنم و هرجایی هم ارتباط برقرار نکنم آن را کنار می گذارم . بنابراین خیلی حساسیت دارم که کلام شخصیت ها قابل لمس باشد و این دیدگاه برای من مساله مهمی است که توجه ویژه ای به آن دارم .
این نویسنده ادامه داد:یکی از تجربه های خوبی که دراین کار نصیب من شد آدم های نمایشنامه بود که همگی ما به ازای بیرونی داشتند وآنها را می شناختم و برای همین سعی کردم بااستفاده از این شخصیتهایی اجتماعی الگوهایی را ترسیم کنم.
مصطفی محمودی نویسنده و عضو کانون ملی منتقدان تئاترهم که در این نشست حضور داشت درباره متن نمایش گفت :" نمایش بعضی وقتها خوبه که آدم چشمهاشو ببنده..." نمایشی واقع گرا در ژانر اجتماعی است که تمامی شخصیتهای آن شخصیتهایی واقعی هستند حتی در بسیاری از لحظه های نمایش ما شاهد این هستیم که این شخصیتها بسیاربا شخصیت واقعی ما نزدیک هستند وشاید ما یکی ازآنها باشیم .
وی ادامه داد: من متن را به دو بخش تقسیم می کنم.بخش اول مربوط به آغاز مهمانی است و تاجایی ادامه پیدا می کند که ما خبرجدا شدن نگین وعلی را می شنویم ومی بینیم وازاین لحظه است که بخش دوم نمایشنامه برای تماشاگرآغازمی شود.
محمودی گفت : به نظر من در بخش اول نمایشنامه مقداری زیاده گویی در متن می بینیم و به نوعی هیچ اطلاعاتی به تماشاگرداده نمی شود گویی هیچ اتفاقی در بخش اول نمی افتد در حالیکه تمام اتفاقات زمانی می افتد که زمان زیادی برای انتهای داستان باقی نمانده و این چنین است که تماشاگر ارتباط خود را با تماشاگر از دست می دهد و برای من جای سوال دارد که چرا این زمینه سازی در بخش اول صورت نمی گیرد ومخاطب وارد بازی نویسنده و اثر نمی شود و از بخش دوم وارد ماجرا می شود؟
این منتقد با اشاره به دو پاره بودن نمایشنامه خاطر نشان کرد : داستان در بخش دوم نمایشنامه بسیار خوب نوشته شده اما دلیل غافل شدن نویسنده از بخش اول نمایشنامه را نمی دانم ضمن اینکه براین باورم نویسنده می توانست بخش اول را در 10 دقیقه خلاصه کند و بعد به سراغ جریان اصلی داستان برود .
عباسی در پاسخ به مطالب مطرح شده از سوی محمودی گفت : وقتی به تماشای این اثر نشستم با این دیدگاه شما موافقم اما نمی دانم مشکل کار در کجاست ولی همچنان معتقدم تا بخش اول وجود نداشته باشد ما نمی توانیم به بخش دوم برسیم البته اعتقاد دارم بخش دوم باید با پرداخت بیشتری نشان داده شود .
محمودی به یکی از نقش های نمایشنامه هم اشاره کرد و گفت : به نظر من شخصیت علی با بازی رحیم نوروزی جای کاربیشتری داشت واگر پرداخت بهتری توسط نویسنده داشت می توانست درزیبا ترشدن داستان نقش موثری را ایفا کند البته درزمینه حضور بازیگران هم باید گفت که تمام بازیگران پراکنده هستند و من به عنوان تماشاگر نمی توانم نقطه های موجود در جای بازی ها را ببینم چرا که همه بازیگران در صحنه مشغول تلاطم هستند واین کاررا برای دیدن نمایش بسیار سخت می کرد .
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود تصریح کرد: مقدار کم تاکید ها حتی در اجرا که به شدت متکی به متن است و اتفاقا این مساله نقطه منفی نمایش هم هست می توانست در بخش های مختلف اجرا بیشتر باشد .من تصور می کنم متن لایه های پنهانی داشت که ای کاش کارگردان نمایش نسبت به آن کنکاش بیشتری انجام می داد و این نمایش را تبدیل به اثری خوب وارزشمند برای تماشاگرمی کرد.
براساس این گزارش بهزاد صدیقی در ادامه نشست با اشاره به حضور رحیم نوروزی به عنوان بازیگر نقش علی در این اثر نمایشی گفت: با توجه به اینکه آقای نوروزی در حیطه بازیگری شخصیتهای مختلفی را اجرا کردند تمایل دارم بدانم که چقدر تلاش کردند نقش را مطابق متن و کارگردان به مرحله اجرا برسانند؟ اینکه رحیم نوروزی با توجه به کاستی هایی که در شخصیت پردازی بود چقدر خودرا به نقش علی نزدیک کرد ؟
رحیم نوروزی در پاسخ به پرسش های صدیقی گفت : ما دراجرای این نمایش با چند فاکتور رو به رو بودیم که کیفیت تالار اصلی را می توان به عنوان اصلی ترین دغدغه گروه اجرایی معرفی کنیم اینکه مشکلات صدا و محدودیتها ومعایب فنی تالار از یک طرف و جمع شدن گروهی که شرایط یکسانی ندارند از طرف دیگر را در نظر بگیریم به خودی خود مشکلاتی را فراهم می اورد که در کیفیت بازی هم تاثیر می گذارد .
وی با اشاره به دشواری های بازی در آثار واقع گرایانه تصریح کرد : برای من زبان تئاتری زبانی است که غیر از سینما و تلویزیون به حساب می آید . من معتقدم تئاتر بازی هایی می خواهد که همه چیز آن نقاشی شده باشد و وظیفه کارگردان چیدمان کار است که بتواند گروه را با شیوه اجرایی خود تطبیق دهد .
این بازیگرتئاتر در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به شرایط دشوار شغلی هنرمندان عرصه تئاتر و تاثیر آن در کیفیت اجرای آثار نمایشی گفت : ما متهم به کار کردن درشرایطی هستیم که تئاتر ایران دچار آن است به همین منظور دراین شرایط نباید توقع شاهکار داشته باشید . در این نمایش همه بچه های گروه تلاش خود را انجام دادند تا با تمام مشکلات اثر قابل قبولی را به تماشاگر عرضه کنند که در آن زندگی جریان دارد و اگر می بینید این دیدگاه تا حدی سخت به تماشاگر نشان داده می شود با شرایطی برمی گردد که تالار نمایش به ما تحمیل کرده است .
نوروزی ادامه داد : تمام صحبتهای بیهوده ای که در نیمه اول نمایش از زبان بازیگران به مخاطب در قالب یک قصه خطی روایت می شود و حتی در بعضی موارد به سمت هجو و خستگی می رود تمهیدات عامدانه ای است براساس نیاز قصه، توسط نویسنده برای تماشاگر نشان داده می شود اینکه بخواهیم نشان دهیم زیر این شوخی ها و هجوهای بیهوده چه التهابی قرار دارد و ما از هر معنایی تهی هستیم .
مصطفی محمودی در بخش دیگری از این نشست به نقد اجرای این نمایش پرداخت و گفت : قاطعانه می گویم تالار اصلی به هیچ عنوان مناسب این اجرا نبود و طراحی صحنه هم نتوانسته به کار شکل متناسبی را ارائه دهد. طول صحنه به قدری فراخ و باز است که نمی توان هماهنگی و همدلی بازیگران را درک کرد و حتم دارم اگر این نمایش در تالاری مانند چهارسو و قشقایی اجرا می شد لایه های پنهانی متن توسط کارگردان جلوه بهتری پیدا می کرد.
وی افزود : با اینکه متن در نقاطی از نمایشنامه لایه هایی ازطنز را دارد اما بازیگران بیش از حد به سمت بداهه گام برداشتند به طوری که در جاهایی از نمایش احساس می شود کار رها شده است . به طور کلی اتفاقاتی در جریان بازی ها و نمایشنامه شکل گرفت که می توانست بهتر به تماشاگر نشان داده شود واین نکته ای است که باید مورد نظر کارگردان محترم نمایش قرار بگیرد.
بهزاد صدیقی هم درباره اجرای نمایش گفت : بسیاری از مشکلات اجرا به سیستم فنی تالار اصلی برمی گردد که برای هر اثری ضربه زننده است این روند برای کارهایی که براساس واقع گرایی به صحنه می رود شکل پررنگی دارد .
وی خاطر نشان کرد: به گمان من نمایش آقای تهمورث برای بهترشدن جای بازنگری دارد که می توان در شب های باقیمانده نسبت به رفع اشکالات آن اقدام کرد چرا که کار این ظرفیت را دارد تا بتواند تبدیل به اثر ارزشمند و قابل قبولی شود .
صدیقی ادامه داد: نمایشنامه های آرش عباسی همواره برای من لذت بخش بوده است . در این اثر هم من با نمایشنامه ای مواجه بودم که با مطالعه آن لذت زیادی بردم و حتما اگر گروه اجرایی فرصت بیشتری برای تمرین داشت ما شاهد یک اجرای بهتر و صحیح تر براساس تجربه های ارزشمند آقای تهمورث در عرصه تئاتر بودیم .




نظرات کاربران