در حال بارگذاری ...
...

گفت‌و‌گو با شهین علیزاده، بازیگر نمایش «در اعماق»

انسان‌های رانده شده در اعماق جامعه را به تصویر کشیدیم

گفت‌و‌گو با شهین علیزاده، بازیگر نمایش «در اعماق»

انسان‌های رانده شده در اعماق جامعه را به تصویر کشیدیم

شهین علیزاده می‌گوید وقتی از سبک رئالیستی سوسیالیستی سخن به‌ میان می‌آید، دیگر محوریت قصه جایگاه خود را از دست می‌دهد و انسا‌ن‌ها در کلیت وجودی‌شان در جامعه تجزیه و تحلیل می‌شوند.

نمایش «در اعماق» آخرین اثر زنده‌یاد مصطفی عبدالهی، این روز‌ها در سالن اصلی مجموعه تئا‌تر شهر در حال اجراست. شهین علیزاده یکی از بازیگران این نمایش است که پیش از این نیز همکاری‌هایی با این کارگردان داشته است، او با بیان جایگاه نویسنده نمایشنامه، ماکسیم گورکی، در دنیای ادبیات نمایشی گفت: «این نویسنده جایگاه رفیعی در ادبیات رئالیستی سوسیالیستی دارد. او اسطوره مبارزه طبقاتی و بنیان گذار جنبش انقلابی بود که منجر به انقلاب ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ روسیه شد و از سردم‌داران آن محسوب می‌شود.»

او با اشاره به اجرای متن‌های گورکی و همکاری با عبدالهی توضیح داد: «قبل از انقلاب، نمایش «در اعماق» توسط بانوی تئا‌تر ایران، مهین اسکویی به نحو شایسته‌ای اجرا شد که نقش «ساتین» را مرحوم مهدی فتحی با درایت و هنرنمایی فوق‌العاده ایفا کرد. بعد از انقلاب نیز نمایشنامه «دشمنان» گورکی توسط رکن‌الدین خسروی تمرین شد که در آن نمایش من یکی از نقش‌های اصلی را برعهده داشتم، اما به دلیل درگیری‌های آن برهه از تاریخ محقق نشد و گروه به سمت اجرای دیگری در تالار سنگلج رفت.»

علیزاده ادامه داد: «پیش از این همراه با مصطفی عبدالهی در نمایش «مدیا» و «بهرام چوبینه» به کارگردانی دکتر قطب‌الدین صادقی بازی کرده بودم، همچنین در اجرای پایان‌نامه ارشدم در نمایش «چه کسی از ویرجینیا ولف می‌ترسد» او ایفاگر یکی از نقش‌ها بود. زمانی‌که به من پیشنهاد بازی در نقش زن صاحب‌خانه را پیشنهاد کرد، با آغوش باز پذیرفتم تا همراه او در اجرای این نمایش باشم. متاسفانه با آغاز اجرای این نمایش که آخرین اثر او به‌شمار می‌رود، این هنرمند را از دست دادیم.»

علیزاده

این بازیگر تئا‌تر در مورد شخصیت‌های نمایش «در اعماق» عنوان کرد: «این اثر زبان گویای انسان‌های رانده شده به اعماق اجتماع است؛ افرادی بی‌آینده و تن سپرده به شرایط نامطلوب جامعه. صاحب خانه و همسر او که من نقش‌اش را ایفا می‌کنم نیز خوشبخت نیستند، هر یک دردی دارند که نمی‌دانند چگونه از آن بیرون آیند. نداشتن قصه خطی مشخص در این نمایش، شاید از کثرت داستان افرادی است که در کار وجود دارند.»

او توضیحاتی در مورد این سبک ارائه کرد و گفت: «وقتی از سبک و نگارش ادبیات رئالیستی سوسیالیستی سخن به‌ میان می‌آید، دیگر محوریت یک قصه جایگاه خود را از دست می‌دهد. انسا‌ن‌ها در کلیت وجودیشان در جامعه تجزیه و تحلیل می‌شوند و نمایش «در اعماق» به خوبی چنین وجوهی را نشان می‌دهد. گویی آدم‌ها در دایره بسته‌ای می‌چرخند، بی‌آنکه بتوانند پوسته‌شان را بشکافند و از این دایره بیرون بروند. در نمایش پیرمردی به این جمع وارد می‌شود که گویی خود نویسنده است، با افکاری که اگر به آن عمل شود، راهگشای رهایی از منجلاب و بدبختی است. اما انسان‌ها آن‌قدر غرق این تاریک اندیشی‌ و گردابی که در آن قرار دارند هستند که خواسته یا ناخواسته گویی سرنوشت محتومی را برای خود رقم می‌زنند.»

علیزاده خاطرنشان کرد: «نویسنده بی‌آنکه شعار دهد، در چهره، کلام، زندگی و محیط پیرامونی شخصیت‌های داستانش افکار، اندیشه‌های جامعه و شرایط نامناسب طبقاتی را با قلم خود می‌شکافد و این روابط نامطلوب و نامیمون را نشان می‌دهد.»

او در مورد ایفای نقش در چنین آثاری اظهار کرد: «بازی در چنین نمایشنامه‌ای علاوه بر بینش بازیگری، مبتنی بر دید وسیع انسانی، آگاهی از مسائل و مشکلاتی که برای مردم است، و گرنه فهم درست و عمیقی از نقش به وجود نخواهد آمد. برای اجرای نقشم از تجربیات و دانش بازیگری‌ام بهره بردم، علاوه بر آن راهنمایی‌های سودمندانه مصطفی عبدالهی در زمان تمرین‌ها، پیش از بستری شدنش در بستر بیماری راهگشا و کلید اجرایم بود.»

علیزاده در پایان سخنانش گفت: «امروزه حضور و استقبال بازیگران جوان، پرانرژی و با انگیزه تئا‌تر ما را دگرگون کرده است. این مسئله و ایجاد مکان‌های چون دانشکده‌های تئا‌تر، یاری‌های بی‌پایانی را می‌طلبد، وقتی پای سخن، نقادی کلام و اندیشه به‌میان می‌آید بر مدیران فرهنگی واجب است تا در جهت‌دهی و ایجاد زمینه لازم برای این نیروی شاداب و بالنده تئا‌تر همراه باشند. در انزوا قرار دادن این نیروی سالم به ایجاد آشفتگی فرهنگی می‌انجامد که اکنون با آن مواجهیم.»