در حال بارگذاری ...
یاداشتی بر نمایش «چمدان و سگ ملوس» به کارگردانی آلبرت بیگ جانی

قطار عشق در ایستگاه منتظر است

یک مرد ایتالیایی و یک زن روس در کافه‌ای در ایستگاه قطار با یکدیگر آشنا می‌شوند و این آشنایی آغاز حرکتی می‌شود برای تغییرات بزرگ زندگی‌شان.

ک ایستگاه قطار، مکانی می‌شود تا رویدادی بزرگ برای دو انسان از دو سرزمین و دو زبان گوناگون، شکل گیرد. یک مرد ایتالیایی با چمدانش که در انتظار رسیدن قطارش به مقصد رُم، در کافه ایستگاه قطار نشسته است، با زنی روس روبرو می‌شود که او نیز به همراه سگش در انتظار رسیدن قطارش به مقصد مسکو حضور دارد. این دو، در جریان رویدادهایی طنزآمیز با یکدیگر آشنا می‌شوند و به یکدیگر علاقه مند می‌شوند. مرد ایتالیایی با رسیدن قطارش به مقصد رُم، با سوار نشدن به قطار، عشق خود را به دختر ابراز می‌دارد. با رسیدن قطار دختر به مقصد مسکو، مرد دختر را معطل می‌کند تا او سوار قطار نشود، اما پس از چند دقیقه قطار دیگری از راه می‌رسد و دختر سوار قطار می‌شود و مرد ایتالیایی را تنها می‌گذارد. کارمند ایستگاه که از عشق آن دو باخبر شده است به مرد ایتالیایی کمک می‌کند تا سوار قطار مسکو شود و به عشق خود برسد.

کارگردانی نمایش عروسکی "چمدان و سگ ملوس"، با تأکید ویژه‌اش بر دراماتورژی بازیگری و عروسک‌گردانی، بیشترین بار میزانسن های صحنه را با هدایت دو بازیگر و دو عروسک، اجرا می‌کند. دراماتورژی بازیگران و عروسک‌هایشان در همه نقاط صحنه و حتی از پس دکور بسیار کوچک صحنه، به خوبی طراحی و هدایت شده است. ریتم اجرا و هارمونی‌های موزیکال اجرای دو عروسک، فضای شاد و جذابی را برای تماشاگر نمایش ایجاد می‌کنند. اکت و مکث‌های بازی بین دو بازیگر و عروسک‌هایشان مناسب و زیبا هستند.

بازیگران "چمدان و سگ ملوس"، مهارت خود را در ایجاد شخصیت‌های لازم و انتقال ابزارهای بدن و بیان و حس، به پیکر عروسک‌های خود، به نمایش می‌گذارند. دو بازیگر نمایش، در عین حفظ روال داستانی، از آفرینش حس‌های لازم بین خود و بازیگر روبرو، و بین خود و عروسک غافل نیستند و بی‌هیچ مکثی، حس دو عاشق را در تندیس عروسک‌های خود به روی صحنه می‌آورند.

طراحی صحنه و دکور و اکسسوار نمایش "چمدان و سگ ملوس"، نیز در پیروی از نیاز نمایش به اکسسوار مختصر و لازم برای عروسک‌ها اندیشیده شده است و از وجود دکور و اکسسوارهای دست و پاگیر و غیرضروری خبری نیست. دراماتورژی نور و موزیک، هماهنگ با داستان و اجراست.

"چمدان و سگ ملوس"، با قصه کوتاه اما پُرمعنای خود، تلنگری می‌زند به انسان و خودبینی‌هایش. داستان "چمدان و سگ ملوس"، روایت اتفاق بزرگ زندگی هر آدمی است که آن را عشق می‌نامیم و روایت ناگزیری آدمی است در پیروی از عشق. "چمدان و سگ ملوس"، حکایت بی‌مرزی و فرامرزی آشنایی و پیدایش عشق است و تأکیدش بر این که نه سرزمین و نه زبان، ما را در جایمان محکم نمی‌کند و آن راه که باید رفت، سفر با قطار عشق است به سرزمین رویایی آرزوها. "چمدان و سگ ملوس" دانستن این است که چمدان و سگ، سنگینی دست ماست برای به یکدیگر نزدیک شدن و برای از جا برخاستن و برای رفتن. برای رسیدن به عشق، تنها دستان خالی ما کافی است. سوت قطار عشق شنیدنی است، شنیدن باید، و قطار عشق در ایستگاه منتظر است، رفتن باید.

بهنام حبیبی




نظرات کاربران