در حال بارگذاری ...
رسول نجفیان بازیگر نمایش«آدم ها، قصه ها، آوازها»

آنچه در همنشینی با بزرگان هنر دیده‌ام وفادارانه روایت می‌کنم

رسول نجفیان بازیگر نمایش«آدم ها، قصه ها، آوازها» می‌گوید: در این پنج دهه در حوزه های مختلفی نظیر تئاتر، سینما، تلویزیون، شعر وادبیات فعالیت داشته ام و در این دوران طولانی با خیلی از بزرگان در ارتباط بودم و تلاش کردم با روایت این خاطرات و نوعی وقایع نگاری تاریخ اجتماعی معاصر منبع خوب اطلاعاتی برای نسل جوان داشته باشم.

رسول نجفیان  با ظاهر آرام و متین و با روح حساس و لطیف و شاعرانه‌اش صدای مخملین و دلنشینی دارد و در نمایش آدم‌ها، قصه‌ها، آوازها با هنرنمایی تمام در قالب یک بازیگر، خواننده و نوازنده چیره‌دست حس نوستالوژی ما را نسبت به دوران گذشته و آدم‌های تاثیرگذار هنر ایران بر می‌انگیزاند.این هنرمند مؤلف و چند وجهی فارغ التحصیل هنرکده تئاتر آناهیتا است  و موسیقی را نزد استاد اسماعیل مهرتاش آموخته است. مسافر ری ، رعنا، مرد هزار چهره و درحاشیه  از جمله کارهای مهم کارنامه کاری او است.  نجفیان در تئاتر نیز حضوری فعال دارد و  نگاهی ویژه به داستان‌ و اسطوره‌های ایرانی نظیر رستم و سهراب ایرانی دارد.آدم‌ها،قصه‌ها،آوازها نمایشی مستند و موزیکال بر اساس خاطرات نوستالژیک و ترانه‌های رسول نجفیان است که بسیاری از آن‌ها توسط او برای اولین بار اجرا می‌شود و تا به حال شنیده نشده است. این اجرای موزیکال و کافه ای بر اساس فهرستی(منو) که امکان انتخاب به تماشاچی می‌دهد و هر شب متفاوت با شب قبل  اجرا می‌شود. به بهانه تازه‌ترین حضور رسول نجفیان در صحنه نمایش  گفت وگویی با او صورت گرفته که در ادامه می‌خوانید.

با وجود  اینکه نمایش آدم‌ها، قصه‌ها، آوازها نمایشی در حوزه کارهای کافه ای ارزیابی می‌شود ، اما ویژگی‌های متفاوتی نسبت به این نوع آثار هم دارد. این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در ملاقات‌هایی که با کامران شهلایی داشتم مدام خاطرات دوران کار‌ی‌ام و همنشینی با بزرگان را برای او تعریف می‌کردم . مدتی بعد کامران شهلایی پیشنهاد اجرای نمایشی مبتنی بر این خاطرات را به من داد. ساختار نمایش هم بر اساس بر مشارکت و در خواست مخاطب در اجرای اشعار و روایت خاطرات  شکل گرفت. طرحی که قرار بود قبلاً به صورت تصویری آن را ارائه کنم و در اصل مروری به زندگی‌ام از ابتدا تاکنون باشد.

آیا تعریف خاطرات از جانب شما در اجرای نمایش در قالب یک ساختار ثابت و بدون تغییر است؟

 نه، هر شب بنا به درخواست تماشاگران متغیر است . دیشب عزیزی به دیدن نمایش آمده بود و کلی سؤال در باره اجرای قطعه مورد نطرش داشت که جواب پرسش‌هایش را دادم. در مجموع شیوه اجرای این نمایش باز و  تابع شرایط  نظر و دیدگاه تماشاگران  است.

با منوی انتخابی که توسط یکی از اعضا  گروه به تماشاگران ارائه می‌شود،  در واقع قصد دارید نوعی مرور و وقایع نگاری از تاریخ هنر ایران  دهه پنجاه  و شخصیت‌های تاثیر‌گذار  معاصر ارائه بدهید؟

بله، البته این وقایع نگاری تاریخی در کنار روایت زندگی‌ام قرار می‌گیرد.

دیدن این نمایش می‌تواند اطلاعات جذاب و کمتر شنیده‌ شده ای در باره آدم‌های مهم تئاتر و سینما مثلاً قضیه فقر مالی دکتر اسکویی را به مخاطب منتقل کند. چقدر این مسئله برایتان دارای اهمیت بود؟

من در این پنج دهه در حوزه‌های مختلفی نظیر تئاتر، سینما، تلویزیون، شعر وادبیات فعالیت داشته‌ام و در این دوران طولانی با خیلی از بزرگان در ارتباط بودم. تلاش کردم با روایت این خاطرات و وقایع‌نگاری تاریخ اجتماعی معاصر منبع  اطلاعاتی خوبی برای نسل جوان داشته باشم.

آیا در حین روایت داستان‌ها رأی جذاب‌تر شدن این خاطرات نکات دراماتیکی را سوای حقیقت به آن‌ها اضافه کرده‌اید؟

نه، من وفادارانه آن چیزی را که درآن دوران دیده‌ام روایت می‌کنم و شاخ و برگی به آن اضافه نمی‌کنم. نکته مهم این است خود این اتفاقات آنقدر جذاب و دراماتیک هستند که دیگر احتیاجی نیست چیزی به آن افزوده شود.  البته گاهی می‌شود در روایت  این خاطرات نقل به معنا کرد. در این مدتی که از اجرا می‌گذارد آیا با نگاه انتقادی هم در باره نوع روایتتان برخورد داشته است؟

نه، خوشبختانه مخاطبان در حین دیدن نمایش با این خاطرات به خوبی درگیر و همراه می‌شوند.

مخاطب امروز به دلیل شرایط زیستش نسبت به قبل کم حوصله تر شده است.به نظر شما چه دلیلی باعث می‌شود بیش از نود دقیقه با علاقه بنشیند و روایت ساده و صمیمی شما را از  آدم‌های مختلف بشنود ؟

داستایفسکی جایی می‌گوید؛ " هیچ چیز خیال انگیزتر از خود واقعیت نیست." واقعیت‌ها بر اساس ضرورت‌ها شکل می‌گیرند. به فرض شما با حکم تخلیه منزل روبه رو می‌شوید و فردایش موقعی که از سر کار به خانه برمی گردید با اسباب و اثاثیه‌تان که در خیابان ولو شده مواجه می‌شوید. آن حس و حالی که در این صحنه پیدا می‌کنید منطبق بر واقعیتی که با آن مواجه شده‌اید که ممکن است خیلی تلخ و تراژیک هم باشد . اگر نمایش ما اثر گذاری دارد منطبق بر کیفیت کار و نگاه و فلسفه من به زندگی است .

آیا رسول نجفیان از جمله آدم‌هایی است که زندگی را زیاد سخت نمی‌گیرد و مثل خیام به گذراندن زندگی در لحظه اعتقاد دارید؟

بله، به هر حال مطالعه اشعار این بزرگان روی روحیه و جهان بینی آدم‌ها تأثیر گذار است.

آیا فلسفه خیام در باره زندگی  را قبول دارید؟

به شدت تئوری خیام را قبول دارم. البته این تأیید تئوری خیام در باره زندگی در عین حال از روحیه پوچ گرایانه و اگزیستانسیالیستی دور  است.ما ایرانی‌ها وجهی عرفانی داریم و  من به بعضی از  دوستانم که دچار افسردگی می‌شوند پیشنهاد می‌کنم  به این  وجه عرفانی توجه کنیم؛ و متوجه باشیم اگر ما عمر جاودان داشتیم شاید این حق را داشتیم که دچار ملال و افسردگی بشویم اما وقتی عمر زودگذر است باید از آن لذت برد. به قول خیام عمر چه خوب و چه بد می‌گذرد چه بهتر است که زندگی شرافتمدانه و توأم با شعف داشته باشیم. مطمئن باشید زندگی ارزش هیچ کینه ورزی و ناراحتی را ندارد . تمام بزرگان ادب و شعر ماهم کم و بیش تاکید دارند که تلاش کنیم نسبت به هم و زندگی مهربان باشیم.

اما بخش اعظمی از مردم جامعه نسبت به این مسئله بی تفاوت هستند؟

بله متاسفانه این گونه است. برخی بر این باورند که شکم گرسنه دین و ایمان نمی‌شناسد و این حرف‌ها از سر شکم سیری است. اما اینگونه نیست و  منشاء اغلب رنج‌هایی که متحمل می‌شویم حرص و طمع است.

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی ( ایران تئاتر )




نظرات کاربران