نشست بررسی چهار دهه تئاتر مقاومت در تئاتر شهر برگزار شد
قصهگویی مهمترین ابزار برای پرداختن به دفاعمقدس درحوزه نمایش است
نشست بررسی چهار دهه تئاتر مقاومت، عصر روز گذشته با حضور قطب الدین صادقی و هوشنگ توکلی در سالن مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
نشست بررسی چهار دهه تئاتر مقاومت، عصر روز گذشته سهشنبه اول مهرماه با حضور هوشنگ توکلی؛ بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون و قطبالدین صادقی؛ مدرس و کارگردان تئاتر در سالن مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
در این نشست که اجرای آن را مهرداد رایانی مخصوص به عهده داشت ابتدا هوشنگ توکلی به ایراد سخن پرداخت و گفت: صحبت از تجلی رویدادی در عرصه هنر و تئاتر است که در مقطعی گروهی آن را رقم زدند، زمانی که کشوری اشغال میشود و مردمان آن کشور دست به مقاومت میزنند آن هم با دست خالی و ما اینک این تجربه را با همه اسناد و مدارک مرتبط با آن در اختیار داریم اما اینکه در برههای آن را با استفاده از ابزار هنر به چه شکل بیان و تعریف کنیم این بازمیگردد به شرایط فرهنگی و اجتماعی ما که البته در آغاز پدیده ای به نام جنگ، انقلاب اسلامی خود نوپا بود.
وی به سیر تاریخ معاصر تئاتر در ایران اشاره کرد و گفت: هنر در ایران به طبقات اجتماعی و اینکه چه اقشاری در آن دخیل بودند بازمی گردد و برای درک درست از آنچه که روی داده است ابتدا باید درک صحیحی از لایههای جامعه داشت. تئاتری که به هر حال به مسائل روز جامعه میپردازد و آن را موضوع و سوژه خود می کند در تاریخ معاصر دچار دگرگونی و تحولاتی شده است که نقطه عطف آن کودتای 28 مردا سال 32 است.
نسل معاصر فرهنگی ایران را باید به دو دسته قبل و بعد از کودتای 28 مرداد تقسیم کرد
هوشنگ توکلی تصریح کرد: اساساً باید نسل معاصر را به دو دسته قبل و بعد از کودتای 28 مرداد تقسیم کرد، نسل قبل که در آن سالها حوادثی را از نزدیک میدیدند و نسل بعد از کودتا که مقارن شد با سال 42 و قیام 15 خرداد و رویارویی حضرت امام(ره) با شاه که هم نسل پیش از کودتای 28 مرداد به سبب این اتفاق نسبت به رژیم شاهنشاهی بیاعتماد شدند و هم نسل پس از آن که وقتی سبوعیت رژیم را در کشتار خیابانی 15 خرداد دیدند و از آن سو آرمان خود را در قالب روحانی مجاهد یعنی حضرت امام(ره) میدیدند نسبت به این رژیم بی اعتبار شدند.
بازیگر سریال "زیر تیغ" ادامه داد: در سایه چنین تفکری تمام مظاهر و دستاوردهای فرهنگی و هنری رژیم شاه رنگ باخت چرا که مردم هنر برآمده از چنین رژیمی را چندان مشروع نمیدانستند و لذا در سالهای بعد از انقلاب به جهت ماهیت هنر قبل از انقلاب، این تصور را داشتند که همچنان ساحت هنر و به ویژه هنرهای نمایشی دارای همان ماهیت توأم با فحشا و عاری از هر تقدسی است و در نتیچه اوایل انقلاب ولو افرادی که موجه و خارج دیده بودند هر چه دم از این نکته میزدند که ذات هنر پاک سرشت است اما نگاه چندان با این جریان مساعد نبود.
این کارگردان باسابقه تئاتر ادامه داد: رژیم شاه به ظاهر مظاهر موجهی در زمینه فعالیت های هنری داشت، تلویزیون، تئاتر، فیلم و موسیقی که عدهای روشنفکر به آن اشتغال داشتند اما نکته قابل تحمل اینکه در میان این قشر هنری نیز سازش وجود نداشت و انگار که آنها نیز یک دشمنی و خصومت دیرینه با یکدیگر دارند و لذا اغلب نیرو و توان آنها صرف این می شد که اثر یکدیگر را خنثی کنند.
توکلی تأکید کرد: در چنین ایام و روزگاری بود که دانشجویان دهه 50 با تحصیلات عالی و اغلب خارج از کشور که به شکلی سازمان یافته نیز آموزش دیده بودند وارد عرصه مدیریتی شدند که نمونه بارز آن فارغالتحصیلان مدرسه علوی بود که اغلب جمعیت آن را فرزندان طبقه بازاری و مرفه تشکیل میدادند که البته صبغه مذهبی نیز داشتند و با ابزار آموزشی نوین آموزش دیده بودند و اینها با تفکر نواندیش و متفاوت وارد جامعه شده بودند.
نسل تحصیل کرده و خارج رفته در دهه 50 در پی فراگیری حکومت داری اسلامی بودند
وی افزود: اتفاقا این نیروها که همانطور که گفته شد در خارج از کشور تحصیل کرده بودند بهتر از هر کدام از ما میدانستند که شاه رفتنی است و خود را باید آماده برای دوره جدیدی مدیریتی بکنند و نکته جالب اینکه هر کدام از آنها خارج از کشور جذب انجمن های اسلامی شده بودند تا با شیوه حکومت داری اسلامی نیز خو بگیرند. این افراد بلافاصله پس از ورود امام خمینی به ایران ظاهر شدند که البته در تقابل با نیروهای داخلی که به شیوه سنتی در رأس امور بودند قرار گرفتند.
کارگردان تله تئاتر "مدرس" اظهار داشت: از اینجاست که دو دیدگاه شکل می گیرد یکی دیدگاه افرادی که حضور داشتند و امکانات و سخت افزارهایی را از قبل فراهم کرده بودند که البته اینها نقاط ضعف قدیمی را دارا بودند و به همان نظام برای اداره امور پایبند بوده و اصرار داشتند و عده دیگری که اصطلاحاً نواندیش بوده و به تازگی از خارج از کشور بازگشته بودند و البته به فکر زیر و رو کردن مناسبات بودند و همه چیز را براساس الگو و مدلی که خود تصور می کردند درست است و شاید چندان به صلاح هم نبود قصد تغییرش را داشتند.
توکلی ادامه داد: از سال 58 شاهد تزریق این دو دیدگاه به ویژه در عرصه فرهنگ و هنر هستیم که آن گروهی که از ابتدا در ایران بودند اینجا را وطن خود می دانستند و گروهی که به دنبال تغییر بوده و از فرنگ برگشته بودند و البته نمیدانستند که باید چه مدلی جایگزین شود و بدون توجه به مناسبات فرهنگی و اجتماعی ایران تنها به دنبال پیادهسازی شکل نامتعارفی از مدیریت به ویژه در عرصه فرهنگ و هنر بودند که من و بسیاری از دوستان به شخصه در همین تئاتر شهر کارمان با بسیاری از آنها به بحث و جدل و گاه درگیری نیز کشید.
وی گفت: در همین اثنا بود که صدام به ایرن حمله کرد و ما برای نخستین بار هواپیماهای یک کشور خارجی متجاوز را بر فراز آسمان کشور خود دیدیم و باید در پرداختن به موضوع تجاوز و نمود آن از طریق فرهنگ و هنر به یک انسجام و وحدت رویه ای می رسیدیم که براین اساس واحدهایی در قالب مراکز فرهنگی و هنری که بعدها هر کدام از آنها تبدیل به ادارات کلی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند، شکل گرفتند.
توکلی ادامه داد: براین اساس تنها در اداره تئاتر 7 گروه تعریف شد که یکی از آن گروهها کار تحقیق در حوزه جنگ را به عهده گرفت که تشکیلاتی همچون انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس که اکنون شاهد آن هستیم ثمره چنین تفکری است که به نوعی به همان وحدت رویه مورد انتظار نیز میرفت که نائل شود که البته با شهادت رجایی و باهنر شکل دیگری از قدرت وارد جریان سیاسی کشور و به تبع آن وضعیت فرهنگی و هنری کشور شد. با روی کار آمدن آقای خامنهای به عنوان رئیس جمهور و آقای موسوی در سمت نخست وزیر دو نوع نگاه متفاوت را به ویژه در حوزه اداره فرهنگ و هنر کشور شاهد بودیم که یکی یعنی منظر آقای خامنه ای همچنان با نرمش موافق بود اما در مقابل آقای موسوی با اعمال خشونت در ردههای نظارتی و مدیریتی این حوزه موافق بود و چندان به دادن آزادی عمل به ویژه در حوزه فرهنگ و هنر مربوط به جنگ تمایل نداشت و در این برهه بود که ستاد تبلیغات جنگ نیز تشکیل شد اما با وزارت آقای خاتمی در ارشاد اسلامی سیاستها به کل عوض شد و مدیریت در حوزه فرهنگ و هنر معتقد بود که باید همه چیز از صفر شروع شود و در برههای شاهد هستیم که فعالیتها در حوزه فرهنگ و هنر اعم از تئاتر، سینما، موسیقی و حتی هنرهای تجسمی پیرامون جنگ به حداقل خود رسید و حتی از ورود نیروهای فیلمساز و هنرمندان تئاتر به مناطق جنگی ممانعت به عمل میآمد.
اقدامات سلبی در برهه ای مانع از پرداخت مثبت فرهنگی و هنری به مقوله جنگ شد
وی در پایان سخنان خود تصریح کرد: پیامد این ماجرا به نوعی دلزدگی طیفی از هنرمندان در پرداختن به موضوعات چنگی و دفاع مقدس بود به شکلی که به ناگاه ما با خلأیی در این عرصه مواجه شدیم و ما با یک حمله مستقیم مدیریتی به اصل فرهنگ و هنر روبرو بودیم که جای هر نوع فعالیتی را می گرفت و دیگر حتی این فعالیتها را نمیتوان در حوزه فرهنگ و هنر مربوط به جنگ جستجو کرد که البته پس از دو سال مجدد این فعالیتها و آزادی عمل هنرمندان شروع شد و شاهد هستیم که با حضور هنرمندان و تجارب غالباً عاطفی آنها از جنگ دوره سوم این حضور و پرداختن به عرصه جنگ قوام و پختگی بهتر و بیشتری پیدا کرد و دوره ای درخشان در پی آن رکود نسبی فراهم شد تا جایی که ما در عرصه تئاتر اکنون با آماری بالغ بر 9 هزار مکتوبات نمایشی پیرامون دفاع مقدس روبرو هستیم.
در ادامه این نشست، قطبالدین صادقی؛ مدرس و کارگردان تئاتر به ایراد سخن پرداخت و گفت: من در مورد بررسی چهار دهه تئاتر مقاومت و دفاع مقدس قصد دارم به ابعاد ریشهای تر این مقوله بپردازم و ابتدا این پرسش را مطرح کنم که اساساً نمایش جنگ چیست؟ باید گفت که ما دو نوع جنگ را در طول تاریخ تجربه کردهایم یکی جنگ تجاوزکارانه که از آن به جنگ جهانگشایی و کشورگشایی یاد میکنند تا به آن مشروعیت ببخشند و دیگر جنگ تدافعی است و در حوزه نمایش باید بگویم که بهترین آثار به این گونه دوم نمایش جنگی مربوط میشود.
وی ادامه داد: از یک اصل نیز نباید بگذریم و آن اینکه آثار تولید شده جنگی در دورانی که درگیر جنگ هستیم با آثار تولید شده در دوران پساجنگ که از آن فاصله میگیریم و قرار است از نگاهی دورتر به آن بنگریم متفاوت است و در دوره جنگ نوعی جریان تهییجی به این تئاتر تزریق میشود تا به این واسطه احساسات و شور برانگیخته شود تا نیروی بیشتری برای اعزام به مناطق جنگی برای این مهم یعنی پاسداری از کیان و خاک فراهم شود.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: این امر مانند تکان دادند یک بطری پر از مایعات است که تا زمانی که آن را تکان می دهیم قادر به تحلیل محتوای آن نیستیم و پس از آن است که ابتدا باید قدری تحمل آورد تا محتوای آن به یک ثباتی برسد و آنگاه دید که درون آن و آن چیزی که تهنشین شده است چیست؟
صادقی ادامه داد: در این عصر و زمان پرداخت ما به جنگ در تمامی عرصهها از جمله تئاتر و از همه مهتر هنرهای نمایشی باید این باشد که رها از جنبه احساسی و هیجانی آن مقارت با این رخداد، اکنون از دریچه عقلانیت و تدبر ببیتین که آنچه که بر ما رفته است فارع از اینکه جنگ ماهیتاً چیزی مذمومی است چه چیزی برای آیندگان ما به ارث گذاشته است.
ستاره دار کردن هنرمندان در ابتدای انقلاب کاری نابخردانه بود
این کارگردان تئاتر گفت: متأسفانه در جریان رویدادهای مربوط به مدیریت فرهنگی و هنری در این کشور شاهد هستیم که همان اوایل شورای عالی انقلاب اقدام به ستارهدار کردن هنرمندانی کرد که از دوره طاغوت مصدر و مدیریتی در دستگاه فرهنگ و هنر داشتند و این به آن معناست که هیچکس نباید و نمیتواند جایگزین آنها شود و شاهد هستیم که در پی چنین تصمیم هیجانی این عرصه در مواجهه با حوادث خطیری همچون جنگ عاری و خالی از نیروهای ورزیده ای شد که میتوانستند واکنشی حرفهای به مقوله جنگ از دریچه فرهمگ و هنر و از جمله هنرهای نمایشی داشته باشند.
صادقی تأکید کرد: در چنین اوضاع و شرایطی که بنیه فنی این عرصه خالی شده بود اما شاهد هستیم که مثلاً تلویزیون و سینما اقدامات خوبی را به انجام رساندند و برای بینیازی از خوراک فرهنگی غرب در این عرصه سرمایهگذاری کردند که نتیجه آن تولید سریال و فیلمهای گوناگونی با موضوع جنگ شد اما این میان عرصه تئاتر متأسانه فاقد یک برنامه مدون و زیربنایی بود تا آنجا که از برهه ای به بعد که شاید اثرات آن تا زمان اکنون هم موجود است شاهد تبلور نوعی آماتوریسم در عرصه تئاتر جنگ بودیم که نتیجه آن تولید آثاری نهچندان باکیفیت و سطحی در این عرصه بود که متأسفانه دامنه آن تا به امروز هم کشیده شده است و ما با آن نیز دست به گریبان هستیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه اغلب آثار نمایشی با موضوع جنگ فاقد تصویری قوی از این اتفاق بزرگ هستند، گفت: این امر در ابعاد گوناگونی قابل بررسی است به شکلی که اغلب این آثار فاقد شخصیت جذاب و ساختار دراماتیک مناسبی هستند و بسیاری از آنها حتی چیزهایی که اکنون هم متقاضی حضور در دوره اخیر جشنواره تئاتر مقاومت هستند فاقد درام و بیشتر به روایت نزدیکند.
این کارگردان تئاتر اظهار داشت: تحلیل نادرست، غیرقابل باور بودن و فقدان هیجان از جمله دیگر ضعفهای آثار نمایشی با موضوع جنگ هستند و منظورم از شکل هیجانی داشتن به این معنا نیست که حالتی طبیعی و واقع گرایانه به فضای نمایش بدهیم چرا که به هر حال امکانات صحنه تئاتر برای تداعی چنین موقعیتهایی محدود است بلکه منظور تبدیل شدن عمل جنگی به خالت جنگی بر روی صحنه تئاتر است و اصطلاحاً ما باید کمی خود جنگ را دور بزنیم و از دریچه و مناظر گوناگونی به این پدیده بنگریم.
از اسطوره سازی در تئاتر دفاع مقدس بپرهیزیم
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: لازم است که ما در پرداختن به تئاتر جنگ ولو با فرض قدسی بودند اقدامی که در طول این هشت سال به انجام رسید از اسطوره سازی پرهیز کنیم و جنبه واقعی و زمینیتر به شخصیت و قهرمانان خود بدهیم و مهمترین چیز به باور من در پرداختن به مقوله جنگ در عرصه تئاتر توجه به عنصر قصهگویی است چیزی که کمتر شاهد آن هستیم و این عرصه متأسفانه تبدیل شده است به محافلی که در آن بیشتر حرافی را شاهد هستیم تا وقوع یک موقعیت دراماتیک و پرکشش به شکلی که به جای برقراری دیالوگ میان افراد شاهد هستیم که آنها به طرح مباحث میان خود و بیان دیدگاههای شخصی براساس باورمندی و ایدئولوژی منحصر به خود مشغولند.
وی با تأکید بر این نکته که نوعی ازهم گسیختگی در درام در اغلب کارهای نمایشی با موضوع جنگ مشهود است گفت: اما راهکارهایی که میتوان ارائه کرد تا تئاتر جنگ مقداری از این ورطه خلاص شود یکی پرداختن به زبان انتقادی است که در آن اندیشه پخته شود و از آوردن اصطلاحات و واژگان سطحی و اصطلاحاً عاطفی پرهیز شود.
صادقی افزود: دیگر مسئله توجه به اصل تراکم و منفعل سازی است که مشاهده می شود که اغلب یک گستردگی افسارگسیخته که فعال تئاتری فاقد توانایی در جمع کردن آن است در این آثار وجود دارد در حالیکه به نظر من میتوان به جای این تنوع در فضا، صحنه سازی و آوردن افراد و اشخاص فراوان در پهنه نمایش با استفاده از صحنه و افراد محدودتری روایتی سرراست از جنگ را به شکلی جذاب ارائه کرد.
وی خاطر نشان کرد: باید به مسئله رسوایی ایدئولوژیهای بعد از جنگ نیز توجه جدی شود به این معنی که حال که ما از جنگ فاصله گرفتیم نباید همچنان به تقدیس افرادی که در جنگ حاضر بودند بپردازیم بلکه ممکن است این جریان و افراد درون آن را که بعد از جنگ به فکر منافع خود بودند را بتوان به نقد کشید و این وظیفه درام نویس است که آن را به نحوی شایسته و قابل لمس برای مخاطب خود به تصویر کشیده و عیان سازد.
لزوم انتقال مقوله تئاتر دفاع مقدس از خاکریز به درونیات شخصیت ها
صادقی در پایان گفت: ما در ادبیات نمایشی و به تبع آن تولیدات نمایشی پیرامون جنگ در عصر حاضر نیاز داریم تا از خاکریز فاصله گرفته و مقوله میدان نبرد را به درون آدم های نمایشی بکشانیم تا به نوعی به جنبههای درونی تر حاصل از تفکر؛ اندیشه و اینکه مراد و هدف افراد از حضور در این برهه تاریخی چه بوده است و اساساً فلسفه دفاع مقدس چیست تا آن را برای آیندگان بتوانیم توضیح دهیم برسیم.